1. impose (or lift) a curfew
خاموش باش اعلام کردن (یا رفع کردن)
2. impose on somebody
به کسی تحمیل کردن،به کسی اجحاف کردن
3. impose oneself on somebody
خود را به کسی تحمیل کردن،سربار کسی شدن
4. don't impose your will on others!
اراده ی خود را بر دیگران تحمیل نکن !
5. to impose false cures on patients
مداواهای قلابی به بیماران قبولاندن
6. to impose fines
جریمه کردن
7. to impose one's will on others
اراده ی خود را به دیگران تحمیل کردن
8. an intolerant regime that wanted to impose one belief on everyone else
نظام سنگاشگری که می خواست یک اعتقاد را بر همه تحمیل کند
9. i take a dim view of those who want to impose thier views on others
من به کسانی که می خواهند عقاید خود را به دیگران تحمیل کنند با بدبینی می نگرم.
10. The court can impose a fine or a prison sentence.
[ترجمه ترگمان]دادگاه می تواند محکومیت زندان یا محکومیت زندان را اعمال کند
[ترجمه گوگل]دادگاه می تواند یک جریمه یا یک حکم زندان را تحمیل کند
11. The US could impose punitive tariffs on exports.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده می تواند تعرفه های تنبیهی علیه صادرات اعمال کند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده می تواند تعرفه های مجازات صادرات را تحمیل کند
12. Don't impose yourself on people who don't like you.
[ترجمه ترگمان]خودت رو به کسایی تحمیل نکن که از تو خوششون نمیاد
[ترجمه گوگل]خودتان را در افرادی که دوست ندارید تحمیل نکنید
13. We must impose some kind of order on the way this office is run.
[ترجمه ترگمان]ما باید نظم و ترتیب را به شیوه ای که این اداره در حال اجرا است، اعمال کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید نوعی نظم را در مورد راه اندازی این دفتر تحمیل کنیم
14. I didn't want to impose myself on my married friends.
[ترجمه ترگمان]نمی خواستم خودم را به دوستام تحمیل کنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواستم خودم را به دوستان متاهلم تحمیل کنم
15. He has tried to impose solutions to the country's problems by fiat.
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرده است که با فیات در راه حلی برای مشکلات کشور وضع کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرده است تا راه حل هایی را برای مشکلات کشور تحمیل کند
16. If we impose import duties, other countries may retaliate against us.
[ترجمه ترگمان]اگر ما عوارض واردات را تحمیل کنیم، کشورهای دیگر ممکن است با ما تلافی کنند
[ترجمه گوگل]اگر ما وظایف واردات را اعمال کنیم، کشورهای دیگر ممکن است علیه ما تلافی کنند
17. The journey would impose extra expense on those least able to afford it.
[ترجمه ترگمان]این سفر هزینه ای اضافی برای کسانی خواهد داشت که استطاعت مالی آن را دارند
[ترجمه گوگل]این سفر هزینه های اضافی را برای افرادی که قادر به پرداخت آن هستند کم می کند
18. I don't want to impose on you.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم به تو تحمیل کنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم بر شما تحمیل کنم