کلمه جو
صفحه اصلی

handpick


معنی : دست چین کردن
معانی دیگر : (مجازی - بادقت) برگزیدن، سوا کردن، (سبزی و میوه و غیره) با دست چیدن (نه با ماشین)، دست گزین کردن

انگلیسی به فارسی

handpick، دست چین کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: handpicks, handpicking, handpicked
مشتقات: handpicked (adj.)
(1) تعریف: to pick (fruits or the like) by hand rather than by machine.

(2) تعریف: to choose personally.

- The presidential nominee will handpick the candidate for vice president.
[ترجمه ترگمان] نامزد ریاست جمهوری نامزد معاونت ریاست جمهوری خواهد شد
[ترجمه گوگل] نامزد ریاست جمهوری نامزدی را برای معاون رئیس جمهور انتخاب خواهد کرد

• pick by hand, select carefully, choose

دیکشنری تخصصی

[نساجی] اثر دست در پارچه - جابجایی پود در پارچه در اثر فشار دست - جابجا شدن پود با دست از جای خود و ایجاد فضای باز در پارچه

مترادف و متضاد

دست چین کردن (فعل)
handpick

جملات نمونه

1. He was hand-picked for this job by the Admiral.
[ترجمه ترگمان] اون دست \"آدمیرال\" رو گرفته بود
[ترجمه گوگل]او برای این کار توسط دریاسالار دستگیر شد

2. The grapes are hand-picked and pressed.
[ترجمه ترگمان]انگور به دست گرفته می شود و فشرده می شود
[ترجمه گوگل]انگور دست برداشت و فشرده شده است

3. These stories were handpicked in the book.
[ترجمه ترگمان]این داستان ها در کتاب انتخاب شده بودند
[ترجمه گوگل]این داستان ها در کتاب به دست آمده است

4. He had made it his business to surround himself with a hand-picked group of bright young officers.
[ترجمه ترگمان]او کار خود را انجام داده بود تا خود را با گروهی از افسران جوان و درخشان احاطه کند
[ترجمه گوگل]او این کار خود را انجام داده بود تا خود را با یک گروه دست و پاگیر از افسران جوان روشن آشنا کند

5. Sokagakkai was able to hand-pick his successor.
[ترجمه ترگمان]Sokagakkai توانست جانشین او را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]Sokagakkai قادر به دست انتخاب جانشین او بود

6. You can handpick your assistants.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید assistants را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید دستیاران خود را دستکاری کنید

7. Those men were handpicked strong-arm thugs, hired for the occasion, known for their viciousness.
[ترجمه ترگمان]آن ها افراد خود را که برای این موقعیت شناخته شده بودند، استخدام کرده بودند، زیرا شرارت بار آن ها را شناخته بودند
[ترجمه گوگل]این مردان دستگیر شدگان وحشیانه ای بودند که به خاطر مناسبت به استخدام درآمدند

8. Oblivious, Mr Straw exchanged pleasantries with hand-picked prisoners.
[ترجمه ترگمان]در oblivious، آقای \"استراو\" با زندانیان دست چین شده معاوضه شد
[ترجمه گوگل]اجتناب ناپذیر، آقای استراو، با افراد دستگیر شده، سرگرم کننده است

9. The other judges, both charisma-free, were handpicked to make him shine.
[ترجمه ترگمان]دیگر قضات، هم charisma و هم free، برای درخشیدن انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]قاضی های دیگر، هر دو بدون فریز، به صورت دستی انتخاب شدند تا او را درخشش دهد

10. Nobody from her handpicked half-dozen is going to utter a mumbling word.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از او جدا نمی شود - ده دوازده نفر باید زیر لب چیزی بگویند
[ترجمه گوگل]هیچ کس از نیم دزده دست خود را نمی خواهد حرف بزند

11. Dawson was Mayor Kelly's handpicked successor.
[ترجمه ترگمان]داوسون جانشین منتخب شهردار کلی بود
[ترجمه گوگل]داوسون جانشین دستیار شهردار کلی بود

12. Some of his closest aides have been handpicked from the pharmaceutical sector.
[ترجمه ترگمان]برخی از نزدیک ترین دستیاران او از بخش داروسازی انتخاب شده اند
[ترجمه گوگل]برخی از نزدیکان او از بخش داروسازی انتخاب شده اند

13. The 000 delegates were handpicked for loyalty, and did not utter a word of criticism.
[ترجمه ترگمان]The نماینده برای وفاداری انتخاب شدند و حتی یک کلمه انتقاد هم بر زبان نیاوردند
[ترجمه گوگل]000 نماینده به خاطر وفاداری دست راستی گرفتند و یک کلمه انتقاد نکردند

14. He circumvented the seniority system, handpicking some of the most important chairmen.
[ترجمه ترگمان]او سیستم ارشدیت را دور زد، و برخی از مهم ترین روسا را از بین برد
[ترجمه گوگل]او نظام ارشد را نادیده گرفت و بعضی از مهمترین رئیسان را دستگیر کرد

The dictator himself handpicked his successor from amongst flatterers.

دیکتاتور خودش جانشینش را از میان متملقان دست‌چین کرد.


پیشنهاد کاربران

دست چین کردن


دست چین
دست چین کردن
I hand _picked it


کلمات دیگر: