کلمه جو
صفحه اصلی

inartistic


معنی : بی هنر، غیر هنری، فاقد اصول هنری
معانی دیگر : ناوابسته به هنر

انگلیسی به فارسی

غیر هنری، فاقد اصول هنری، بی هنر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: not in accordance with artistic standards or principles; lacking artistry.

• not artistic, unaesthetic; lacking appreciation for art

مترادف و متضاد

بی هنر (صفت)
artless, inartistic

غیر هنری (صفت)
inartistic

فاقد اصول هنری (صفت)
inartistic

جملات نمونه

1. B: Have you ever seen anything so inartistic?
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال هیچ یک از این inartistic را دیده اید؟
[ترجمه گوگل]ب: آیا تا به حال چیزهایی را به این اندازه درهم آمیخته ای دیده اید؟

2. Greek dress was in its essence inartistic. Nothing should reveal the body but the body.
[ترجمه ترگمان]لباس یونانی در جوهر هنرمندانه نبود هیچ چیز نباید جسم و جسد را آشکار کند
[ترجمه گوگل]لباس یونان در ذات خود درگیر بود هیچ چیز نباید بدن، بلکه بدن را فاش کند

3. Real life already inartistic, why to go to China is the most bustling town entered enter?
[ترجمه ترگمان]زندگی واقعی در حال حاضر هنرمندانه inartistic، چرا برای رفتن به چین هیجان انگیزترین شهر است که وارد می شود؟
[ترجمه گوگل]زندگی واقعی در حال حاضر غیر ارادی است، چرا برای رفتن به چین شهرستان شلوغ ترین وارد شده وارد؟

4. The extreme naturalism with which his characters' thoughts and emotions were portrayed was the final inartistic touch.
[ترجمه ترگمان]طبیعی گرایی شدید که با آن افکار و عواطف و عواطف و عواطف و عواطف او به تصویر کشیده می شد، آن گونه نبود که هنرمندانه به آن دست یابد
[ترجمه گوگل]طبیعت گرایی افراطی که با آن افکار و احساسات شخصیت هایش تصویر می شد، لمس ناباروری بود

5. Each step brought him nearer to London, farther from his own sober inartistic life.
[ترجمه ترگمان]هر قدم او را به لندن نزدیک تر می کرد، دورتر از آن که در زندگی sober بود
[ترجمه گوگل]هر گام او را به لندن نزدیکتر کرد، دورتر از زندگی شخصی ناسازگار او

6. The water resource of towns in Qianjiang was rich but its exploitation was backward, the system of greenbelt was not fully developed and the street landscape was inartistic.
[ترجمه ترگمان]منبع آب شهرهای in ثروتمند بود، اما بهره برداری آن به عقب بود، و سیستم of به طور کامل توسعه نیافته بود و چشم انداز خیابان برای آن هنرمندانه نبود
[ترجمه گوگل]منابع آب شهرها در کیانجینگ غنی بودند، اما بهره برداری از آنها به عقب برگشت، سیستم سبز سبز به طور کامل توسعه نیافت و چشم انداز خیابانی ناسازگار بود

7. The music can be comprehensive with other arts or inartistic discipline, which was reflected to in the early West and ancient China.
[ترجمه ترگمان]موسیقی می تواند با دیگر هنرها یا نظم inartistic که انعکاس آن در اوایل غرب و چین باستان منعکس می شد، جامع و جامع باشد
[ترجمه گوگل]موسیقی می تواند جامع با دیگر هنرها یا رشته های هنری، که در اوایل غرب و چین باستان منعکس شد

8. His best stories, essays, and poems went begging among them, and yet, each month, he read reams of dull, prosy, inartistic stuff between all their various covers.
[ترجمه ترگمان]بهترین داستان های او، مقاله ها و اشعارش از میانشان رد می شد، و با این حال هر ماه چندین کتاب گنگ یکنواخت و گنگ و نا هنرمندانه و هنرمندانه در همه covers می خواند
[ترجمه گوگل]او بهترین داستان ها، مقالات و اشعار را در میان آنها گمراه کرد، و هر چند، هر ماه او را بخواند از چیزهای کسل کننده، سرسختانه و غیراخلاقی بین همه پوشش های مختلف خود


کلمات دیگر: