کلمه جو
صفحه اصلی

jock


معنی : سوار کار ماهر، سرباز اسکاتلندی
معانی دیگر : (خودمانی) ورزشکار (مرد)، رجوع شود به: jockey، (خودمانی) رجوع شود به: disc jockey، ژوک مخفف اسم john، سرباز اسکاتلندی
jock(ey)
ورزش : سوارکار حرفه اى

انگلیسی به فارسی

جک، سوار کار ماهر، سرباز اسکاتلندی


ژوک (مخفف اسم John )، سرباز اسکاتلندی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) someone employed to ride horses in races; jockey.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a jockstrap.
مشابه: supporter

(2) تعریف: (informal) a person, esp. a male, who enjoys and participates in sports.

• family name; scottish person, scot (slang); athlete (american slang)
a jock is someone who is good at sport, particularly at school or college; used in informal american english.

مترادف و متضاد

Synonyms: competitor, letterman/woman, letterperson, player, sportsman/woman, sportsperson


سوارکار ماهر (اسم)
jock

سرباز اسکاتلندی (اسم)
jock

athlete


جملات نمونه

1. When Jock woke up and found you gone he went crazy.
[ترجمه ترگمان]وقتی که از خواب بیدار شد و تو رو پیدا کرد دیوونه شد
[ترجمه گوگل]وقتی جاک بیدار شد و متوجه شد که رفت، دیوانه شد

2. What Jock had done was beyond my comprehension.
[ترجمه ترگمان]کاری که او کرده بود فراتر از فهم من بود
[ترجمه گوگل]آنچه جاک انجام داد فراتر از درک من بود

3. Jock had been dogged by injury all season.
[ترجمه ترگمان]جاک تمام فصل را زخمی کرده بود
[ترجمه گوگل]جاک در تمام فصل با مصدومیت مواجه شده است

4. Fiona would never jock him off, in racing's descriptive phrase.
[ترجمه ترگمان]فیونا هرگز او را از دست نمی داد، با عبارت descriptive
[ترجمه گوگل]فیونا هرگز در فرم توصیفی مسابقه از او خبری نخواهد داشت

5. Jock laughingly informed me that when he had arrived in the area there had been a short quiet spell.
[ترجمه ترگمان]او به من اطلاع داد که وقتی وارد محوطه شد، افسون آرامی در کار بود
[ترجمه گوگل]جک به شدت خندید و به من اطلاع داد که وقتی وارد منطقه شد، یک طلسم آرام آرام وجود داشت

6. If he blows, take him out, put another jock on.
[ترجمه ترگمان]، اگه اون منفجر بشه ببریدش بیرون یه جاک دیگه بزن
[ترجمه گوگل]اگر او ضربات بزند، او را بیرون بیاورید، یک جک دیگر بگذارید

7. On arrival, she was distressed to find only Jock Hallett working on some papers.
[ترجمه ترگمان]وقتی که وارد شد، او از اینکه فقط با چند تا کاغذ مشغول کار کردن بود، ناراحت شد
[ترجمه گوگل]در هنگام ورود، او فقط برای پیدا کردن تنها جک هاللت کار بر روی بعضی مقالات را مضطرب کرد

8. Jock now behaved, to be exact, Precisely as car-salesmen act.
[ترجمه ترگمان]Jock درست رفتار می کرد، دقیقا مثل اینکه فروشنده ماشین کار می کرد
[ترجمه گوگل]جاک در حال حاضر رفتار می کند، دقیقا دقیقا همانطور که ماشین فروشندگان عمل می کند

9. Here Jock is recounting a moment in his moral career.
[ترجمه ترگمان]در اینجا Jock در حال یادآوری لحظه ای در حرفه خود است
[ترجمه گوگل]در اینجا جیک لحظه ای در کار اخلاقی خود است

10. Noreen quickly took her from Jock and with her brothers beside her ran through the porch of the church into the daylight.
[ترجمه ترگمان]به سرعت او را از جاک بیرون کشید و با برادرهایش کنار او در روشنایی روز دوید
[ترجمه گوگل]Noreen او را به سرعت از Jock او را گرفت و با برادران خود را در کنار او از طریق حیاط کلیسا به روز روشن

11. Humiliation was at the centre of Jock Stein's disciplinary philosophy.
[ترجمه ترگمان]Humiliation در مرکز فلسفه انضباطی Jock اشتاین بود
[ترجمه گوگل]تحقیر در مرکز فلسفه انضباطی جاک استین بود

12. She is a jock from a family of jocks, articulate only in that special, odd way that coaches are articulate.
[ترجمه ترگمان]او یک کمدین از یک خانواده jocks است، تنها با آن شیوه خاص و عجیب که مربیان مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]او یک جک از یک خانواده از jocks است، بیان تنها در آن خاص و عجیب و غریب که مربیان بیان است

13. Jock has chosen a life of crime within which to fashion a self.
[ترجمه ترگمان]جاک یک زندگی از جنایت را انتخاب کرده که برای خودش یک خودی نشون بده
[ترجمه گوگل]جاک یک زندگی جرمی را انتخاب کرده است که در آن فرد خود را مدیون است

14. It would probably have been alright if Jock hadn't been too busy to do the job himself.
[ترجمه ترگمان]اگر او برای انجام دادن کار خیلی سرش شلوغ نبود، حتما خیلی خوب می شد
[ترجمه گوگل]احتمالا خیلی خوب بوده است، اگر جاک خیلی مشغول به کار کردن خودش نبود

پیشنهاد کاربران

به افرادی که توی مدرسه ورزشکارن ولی پرادعان و با هر کسی نمی پرن میگن. میشه گفت:

ورزشکار پرادعا، نچسب

ورزشکار


کلمات دیگر: