کلمه جو
صفحه اصلی

haywire


معنی : بلا استفاده، بدساخته شده
معانی دیگر : سیم که با آن بسته های کاه و علوفه ی خشک را می بندند، سیم کاه بندی، (عامیانه) در هم و برهم، نامنظم، نابسامان، خراب، درهم ریخته، خل، آشفته، درهم ریخته خل، آشفته go haywire 1 خل شدن، خل بازی درآوردن، نامنظم شدن the radio fell to the ground and went completely haywire رادیو بر زمین افتاد و کاملا خراب شد، ساخته شده از روی عجله، بدساخته شده، بلا استفاده، مغشوش

انگلیسی به فارسی

سیم که با آن بستههای کاه و علوفهی خشک را میبندند، سیم کاهبندی


(عامیانه) در هم و برهم، نامنظم، نابسامان، خراب، درهم ریخته


خل، آشفته


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: (informal) out of order; broken.

- This old motor seems to have gone haywire.
[ترجمه علی جهان تیغ پور] به نظر می رسد این موتور قدیمی دچار مشکل شده است.
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد این موتور قدیمی داره دیوونه بازی در میاره
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که این موتور قدیمی هیلویور رفته است

(2) تعریف: (informal) acting in an unpredictable or disordered manner; crazy.

- After the explosion, the townspeople were going haywire until the police and fire fighters arrived.
[ترجمه ترگمان] بعد از انفجار، مردم شهر تا زمانی که پلیس و مبارزان آتش رسیدند به مدرسه می رفتند
[ترجمه گوگل] پس از انفجار، شهروندان تا زمانیکه پلیس و آتش نشانان به آنجا می آمدند، از بین رفتند
اسم ( noun )
• : تعریف: wire used to bale hay.

• wire used to bundle hay
out of control, crazy (slang)
if something goes haywire, it becomes completely disordered or out of control; an informal word.

مترادف و متضاد

بلا استفاده (صفت)
useless, haywire

بد ساخته شده (صفت)
haywire

broken; crazy


Synonyms: amiss, amok, batty, berserk, bonkers, chaotic, confused, cracked, crazed, defective, disordered, disorganized, erratic, flipped, in a mess, in pieces, insane, mad, messy, nuts, orderless, out of order, out of whack, out to lunch, psycho, schizo, screwball, screwy, touched, unbalanced, unglued, unhinged, wacky


جملات نمونه

1. go haywire
1- خل شدن،خل بازی درآوردن،مخبط بودن 2- خراب شدن (دستگاه و غیره)،نامنظم شدن

2. the radio fell to the ground and went completely haywire
رادیو بر زمین افتاد و کاملا خراب شد.

3. He is haywire to say that.
[ترجمه ترگمان]داره به هم می گه
[ترجمه گوگل]او این را می گوید

4. After that, things started to go haywire.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن همه چیز به هم ریخته بود
[ترجمه گوگل]پس از آن همه چیز شروع به حرکت کرد

5. Many Americans think their legal system has gone haywire.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آمریکایی ها فکر می کنند که سیستم قانونی آن ها آشفته شده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از آمریکایی ها معتقدند که سیستم حقوقی خود را از دست داده اند

6. He repeated it thousands of times, like a haywire metronome that had lost its beat.
[ترجمه ترگمان]هزاران بار آن را تکرار کرد، مثل metronome haywire که شکست را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او چندین بار آن را تکرار کرد، مانند یک مترونوم هویوار که ضرب و شتم خود را از دست داده است

7. If something goes haywire, it should be fairly easy to isolate the offending software.
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی به هم ریخته شود، جدا کردن نرم افزار متخلف باید نسبتا آسان باشد
[ترجمه گوگل]اگر چیزی به نظر می رسد، باید نرم افزاری مخرب را جداسازی کرد

8. Everything would go haywire if he saw her.
[ترجمه ترگمان]اگر او را می دید همه چیز خراب می شد
[ترجمه گوگل]اگر او او را ببیند، همه چیز به هم می خورد

9. The television's gone haywire.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون پخش شد
[ترجمه گوگل]تلویزیون رفته رفته

10. My computer's gone haywire.
[ترجمه ترگمان] کامپیوتر من دیوونه شده
[ترجمه گوگل]کامپیوتر من رفته رفته

11. After that, things went slightly haywire, but to reach the open marketplace was easy.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، اوضاع به کندی پیش می رفت، اما رسیدن به بازار آزاد آسان بود
[ترجمه گوگل]پس از آن، چیزها کمی آرام شد، اما برای رسیدن به بازار آزاد آسان بود

12. My computer has gone haywire again.
[ترجمه ترگمان] کامپیوتر من دوباره دیوونه شده
[ترجمه گوگل]رایانه من دوباره haywire رفته است

13. Had it been an accidental hit with a haywire missile?
[ترجمه ترگمان]آیا این یک ضربه تصادفی با یک موشک haywire بود؟
[ترجمه گوگل]آیا این یک تصادف با موشک هویوار بود؟

14. Haywire: I got a neuroanatomic lesion affecting my reticular activating system.
[ترجمه ترگمان]haywire: یک ضایعه neuroanatomic را دارم که بر روی سیستم فعال reticular اثر می گذارد
[ترجمه گوگل]Haywire: من یک ضایعه نوروآنتومیک مبتلا به سیستم فعال سازی reticular من تاثیر گذاشته است

15. WASHINGTON - Overeating makes the brain go haywire, prompting a cascade of damage that may cause diabetes, heart disease and other ills, US researchers reported on Thursday.
[ترجمه ترگمان]واشنگتن - پژوهشگران آمریکایی روز پنج شنبه گزارش دادند که Overeating باعث می شود که مغز دچار اختلال شود و سیلی از خساراتی وارد کند که ممکن است باعث دیابت، بیماری های قلبی و دیگر بیماری ها شود
[ترجمه گوگل]واشنگتن - محققان آمریکایی در روز پنج شنبه گزارش دادند که Overeating باعث می شود که مغز به هیدرولیز برسد و موجب خسارات زیادی شود که ممکن است باعث ایجاد دیابت، بیماری قلبی و سایر بیماری ها شود

The radio fell to the ground and went completely haywire.

رادیو بر زمین افتاد و کاملاً خراب شد.


اصطلاحات

go haywire

1- خل شدن، خل‌بازی درآوردن، مخبط بودن 2- خراب شدن (دستگاه و غیره)، نامنظم شد.ن


پیشنهاد کاربران

بدساخته شده - بلا استفاده

خارج از کنترل

دیدین وقتی فشار آب زیاده و شلنگ از دستتون میفته باید دنبالش بدویین تا بگیرینش.
اونجا شلنگ haywire شده یعنی از کنترل خارج شده


کلمات دیگر: