کلمه جو
صفحه اصلی

janitor


معنی : سرایدار، دربان، فراش مدرسه، راهنمای مدرسه
معانی دیگر : فراش اداره، مستخدم اداره

انگلیسی به فارسی

نگهدارنده، سرایدار، دربان، فراش مدرسه، راهنمای مدرسه


دربان، سرایدار، فراش مدرسه، راهنمای مدرسه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: janitorial (adj.)
• : تعریف: someone employed to clean, make minor repairs to, and take care of a building or the like.
مترادف: custodian
مشابه: caretaker, concierge, super, superintendent

- The janitor was still trying to fix the radiator in the classroom when students started to arrive.
[ترجمه ترگمان] هنگامی که دانشجویان شروع به رسیدن کردند، سرایدار هنوز در حال تلاش برای تعمیر رادیاتور در کلاس بود
[ترجمه گوگل] سرایدار همچنان در حال تلاش برای اصلاح رادیاتور در کلاس بود که دانش آموزان شروع به کار کردند

• custodian, maintenance man; gatekeeper
a janitor is a person whose job is to look after a building.

مترادف و متضاد

person who cleans and maintains


Synonyms: attendant, caretaker, cleaning person, concierge, custodian, doorkeeper, doorperson, gatekeeper, house sitter, porter, sitter, super, superintendent, sweeper, watchperson


سرایدار (اسم)
caretaker, watchman, janitor, gatekeeper

دربان (اسم)
porter, janitor, doorkeeper, concierge, doorman

فراش مدرسه (اسم)
janitor

راهنمای مدرسه (اسم)
janitor

جملات نمونه

1. the janitor directed me to the minister's office
مستخدم مرا به دفتر وزیر راهنمایی کرد.

2. the old janitor was a fixture in the bank
پیشخدمت پیر آنقدر سابقه خدمت داشت که مانند در و پنجره ی بانک دائمی شده بود.

3. from the president of the company to the last janitor . . .
از رئیس شرکت گرفته تا دون ترین مستخدم . . .

4. I left your keys with the janitor.
[ترجمه علی ترابی] کلید های شما را به سرایدار سپردم.
[ترجمه ترگمان] سوئیچ رو با سرایدار جا گذاشتم
[ترجمه گوگل]کلیدهای خود را با نگهبان گذاشتم

5. The janitor comes round to turn the lights out.
[ترجمه ترگمان]دربان برگشت تا چراغ ها را خاموش کند
[ترجمه گوگل]نگهدارنده می آید دور برای روشن کردن چراغ

6. I'll just play until the janitor comes round to turn the lights out.
[ترجمه ترگمان]من فقط بازی می کنم تا سرایدار بیاد و چراغا رو خاموش کنه
[ترجمه گوگل]من فقط بازی می کنم تا زمانی که سرایدار می آید برای روشن کردن چراغ ها

7. The janitor was just sweeping up as I left the building.
[ترجمه ترگمان]اون نظافتچی که ساختمون رو ترک کردم داشت جارو می زد
[ترجمه گوگل]نگهبان بعد از اینکه من ساختمان را ترک کردم، سرزده بود

8. The modern janitor is given that title for having the keys to all doors in a building.
[ترجمه ترگمان]دربان مدرن این عنوان را دارد که کلیدهای همه درها را در یک ساختمان داشته باشد
[ترجمه گوگل]نگهبان مدرن این عنوان را برای داشتن کلیدهای همه درها در یک ساختمان داده است

9. A janitor mopped up the gore and it all got thrown away or was buried somewhere.
[ترجمه ترگمان]یه سرایدار خون رو پاک کرد و همه چیز رو از بین برد و یا یه جایی دفن شد
[ترجمه گوگل]یک سرایدار گور را خرد کرد و همه چیز را پرتاب کرد یا جایی جا به جا شد

10. The janitor wiped on the windows with his rags.
[ترجمه ترگمان]دربان با لباس های ژنده خود پنجره ها را پاک کرد
[ترجمه گوگل]نگهدارنده در پنجره ها با پارچه هایش پاک می شود

11. The head teacher praised the janitor in the weekly assembly.
[ترجمه ترگمان]معلم سر مددکار را در مجلس هفتگی تحسین کرد
[ترجمه گوگل]معلم سر از نگهبان در جلسه هفتگی ستایش کرد

12. The janitor blew off some steam because the pressure was too high.
[ترجمه ترگمان]سرایدار برخی از بخار را خاموش کرد، زیرا فشار بیش از حد بالا بود
[ترجمه گوگل]نگهدارنده برخی از بخار را منفجر کرد زیرا فشار خیلی زیاد بود

13. Edgar Burchell, the janitor who became a leading medical scientist and teacher, is an example.
[ترجمه ترگمان]ادگار Burchell، سرایدار مدرسه که دانشمند و معلم پزشکی برجسته شد، یک نمونه است
[ترجمه گوگل]ادگار برچل، سرایداری که به عنوان یک مددکار و مددکار پیشرو تبدیل شد، نمونه ای از آن است

14. That janitor is a snail who never gets things done.
[ترجمه ترگمان]آن سرایدار یک حلزون است که هرگز کار نمی کند
[ترجمه گوگل]این سرایدار یک حلزون است که کارها هرگز انجام نمی شود

پیشنهاد کاربران

خدمتکار

مستخدم

دربان, نگهبان

بابا مدرسه

سرایدار


کلمات دیگر: