1. the janitor directed me to the minister's office
مستخدم مرا به دفتر وزیر راهنمایی کرد.
2. the old janitor was a fixture in the bank
پیشخدمت پیر آنقدر سابقه خدمت داشت که مانند در و پنجره ی بانک دائمی شده بود.
3. from the president of the company to the last janitor . . .
از رئیس شرکت گرفته تا دون ترین مستخدم . . .
4. I left your keys with the janitor.
[ترجمه علی ترابی] کلید های شما را به سرایدار سپردم.
[ترجمه ترگمان] سوئیچ رو با سرایدار جا گذاشتم
[ترجمه گوگل]کلیدهای خود را با نگهبان گذاشتم
5. The janitor comes round to turn the lights out.
[ترجمه ترگمان]دربان برگشت تا چراغ ها را خاموش کند
[ترجمه گوگل]نگهدارنده می آید دور برای روشن کردن چراغ
6. I'll just play until the janitor comes round to turn the lights out.
[ترجمه ترگمان]من فقط بازی می کنم تا سرایدار بیاد و چراغا رو خاموش کنه
[ترجمه گوگل]من فقط بازی می کنم تا زمانی که سرایدار می آید برای روشن کردن چراغ ها
7. The janitor was just sweeping up as I left the building.
[ترجمه ترگمان]اون نظافتچی که ساختمون رو ترک کردم داشت جارو می زد
[ترجمه گوگل]نگهبان بعد از اینکه من ساختمان را ترک کردم، سرزده بود
8. The modern janitor is given that title for having the keys to all doors in a building.
[ترجمه ترگمان]دربان مدرن این عنوان را دارد که کلیدهای همه درها را در یک ساختمان داشته باشد
[ترجمه گوگل]نگهبان مدرن این عنوان را برای داشتن کلیدهای همه درها در یک ساختمان داده است
9. A janitor mopped up the gore and it all got thrown away or was buried somewhere.
[ترجمه ترگمان]یه سرایدار خون رو پاک کرد و همه چیز رو از بین برد و یا یه جایی دفن شد
[ترجمه گوگل]یک سرایدار گور را خرد کرد و همه چیز را پرتاب کرد یا جایی جا به جا شد
10. The janitor wiped on the windows with his rags.
[ترجمه ترگمان]دربان با لباس های ژنده خود پنجره ها را پاک کرد
[ترجمه گوگل]نگهدارنده در پنجره ها با پارچه هایش پاک می شود
11. The head teacher praised the janitor in the weekly assembly.
[ترجمه ترگمان]معلم سر مددکار را در مجلس هفتگی تحسین کرد
[ترجمه گوگل]معلم سر از نگهبان در جلسه هفتگی ستایش کرد
12. The janitor blew off some steam because the pressure was too high.
[ترجمه ترگمان]سرایدار برخی از بخار را خاموش کرد، زیرا فشار بیش از حد بالا بود
[ترجمه گوگل]نگهدارنده برخی از بخار را منفجر کرد زیرا فشار خیلی زیاد بود
13. Edgar Burchell, the janitor who became a leading medical scientist and teacher, is an example.
[ترجمه ترگمان]ادگار Burchell، سرایدار مدرسه که دانشمند و معلم پزشکی برجسته شد، یک نمونه است
[ترجمه گوگل]ادگار برچل، سرایداری که به عنوان یک مددکار و مددکار پیشرو تبدیل شد، نمونه ای از آن است
14. That janitor is a snail who never gets things done.
[ترجمه ترگمان]آن سرایدار یک حلزون است که هرگز کار نمی کند
[ترجمه گوگل]این سرایدار یک حلزون است که کارها هرگز انجام نمی شود