کلمه جو
صفحه اصلی

imperfection


معنی : عیب، نقص
معانی دیگر : ناهامی، کاستی، کم داری، نابسمندی، عدم کمال

انگلیسی به فارسی

نقص، عیب


ناقص، نقص، عیب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a flaw or fault.
مترادف: defect, fault, flaw
مشابه: blemish, foible, shortcoming, weakness

- Her strict piano teacher was quick to point out any imperfections in her playing.
[ترجمه ترگمان] معلم سخت پیانو او به سرعت هر گونه نقص در بازی خود را نشان می داد
[ترجمه گوگل] معلم پیانو خود را بسیار سریع به اشاره هر گونه نقص در بازی او

(2) تعریف: the state or fact of being imperfect.
متضاد: perfection
مشابه: deficiency, weakness

• quality of being imperfect, faultiness; flaw, defect, shortcoming
an imperfection is a fault or weakness.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] نقص هرگونه ناکامی و انحراف از حالت ایده آل یک بلور .
[ریاضیات] نقص

مترادف و متضاد

عیب (اسم)
defect, deformation, deficiency, weakness, blemish, wickedness, fault, taint, gall, sin, flaw, vice, imperfection

نقص (اسم)
defect, deficiency, weakness, blemish, mutilation, fault, handicap, imperfection, incompetence, incompetency

flaw


Synonyms: blemish, bug, catch, defect, deficiency, deformity, demerit, disfigurement, failing, fallibility, fault, foible, frailty, glitch, gremlin, inadequacy, incompleteness, infirmity, insufficiency, peccadillo, problem, shortcoming, sin, stain, taint, weakness, weak point


Antonyms: excellence, flawlessness, perfection, purity


جملات نمونه

1. Marilyn Monroe: Imperfection is beauty, madness is genius and it's better to be absolutely ridiculous than absolutely boring.
[ترجمه ترگمان]مرلین مونرو: زیبایی، زیبایی، نبوغ است و این بهتر است که کاملا مضحک باشد تا کاملا خسته کننده
[ترجمه گوگل]مریلین مونرو: ناهنجاری زیبایی است، جنون نابغه است و بهتر است کاملا مضحک از کاملا خسته کننده باشد

2. The only slight imperfection in the painting is a scratch in the corner.
[ترجمه ترگمان]تنها عیب و نقص در نقاشی یک خراش در گوشه است
[ترجمه گوگل]تنها نقص جزئی در نقاشی، یک خراش در گوشه است

3. She won't tolerate imperfection in her own or anyone else's work.
[ترجمه ترگمان]او هیچ عیب و نقصی در کار یا هر کس دیگری ندارد
[ترجمه گوگل]او ناقص را در کار خود و دیگران تحمل نخواهد کرد

4. The only slight imperfection in this painting is a scratch in the corner.
[ترجمه ترگمان]تنها عیب و نقص در این نقاشی یک خراش است
[ترجمه گوگل]تنها نقص جزئی در این نقاشی، یک خراش در گوشه است

5. It is only imperfection that complains of what is imperfect. The more perfect we are the more gentle and quiet we become towards the defects of others. Joseph Addison
[ترجمه ترگمان]این تنها نقص است که از آنچه ناقص است شکایت می کند هر چه بیشتر باشد، ما the و ساکت می شویم و به کاستی های دیگران تبدیل می شویم جوزف آدیسون
[ترجمه گوگل]این تنها نقصی است که از آنچه ناقص است شکایت می کند هر چه ما بیشتر آرام و آرام باشیم، به سمت نقص دیگران تبدیل می شویم جوزف Addison

6. Imperfection clings to a person, and if they wait till they are brushed off entirely, they would spin for ever on their axis, advancing nowhere. Thomas Carlyle
[ترجمه ترگمان]Imperfection به یک فرد می چسبد و اگر آن ها صبر کنند تا به طور کامل شانه شوند، برای همیشه دور محور خود می چرخند و در هیچ کجا پیشروی نمی کنند توماس Carlyle
[ترجمه گوگل]ناهنجاری به یک فرد چسبیده است، و اگر آنها منتظر بمانند تا به طور کامل از آنها برداشته شود، آنها هرگز در محور خود چرخش نخواهند گذاشت توماس کارلی

7. Here the government responds to market imperfections in proportions according with the extent of imperfection.
[ترجمه ترگمان]در اینجا دولت به نقایص بازار در مقیاس با توجه به میزان نقص پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]در اینجا دولت به نواقص بازار در اندازه ها با توجه به میزان ناقض پاسخ می دهد

8. In swarm systems with heritability, individual variation and imperfection will lead to perpetual novelty, or what we call evolution.
[ترجمه ترگمان]در سیستم های گروهی با heritability، تنوع فردی و نقص منجر به تازگی دائمی، یا چیزی که ما آن را تکامل می نامیم، منجر می شود
[ترجمه گوگل]در سیستم های سرسخت با وراثت پذیری، تنوع و ناهماهنگی فردی به نوآوری دائمی یا آنچه که ما به تکامل می نامیم، منجر می شود

9. To accomplish the perfect perfection, a little imperfection helps. Dejan Stojanovic
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به کمال کامل یک نقص کوچک کمک می کند Dejan Stojanovic
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به کمال کامل، یک ناقص کمی کمک می کند دژان استجانویچ

10. My father never tolerated imperfection.
[ترجمه امیر نادری] پدرم هرگز عیب و نقص را تحمل نکرد
[ترجمه ترگمان] پدرم هیچ عیب و ایرادی نداره
[ترجمه گوگل]پدرم هرگز تحمل نکرد

11. For that would show some imperfection in the original design.
[ترجمه ترگمان]زیرا این کار نقص در طراحی اصلی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]برای این نشان می دهد برخی از نقص در طراحی اصلی

12. The imperfection of law resulting in the lack of control of the cases which haven't been sentenced and taken into custody is the basic reason of the ultra time taking into custody.
[ترجمه ترگمان]نقص قانون منجر به فقدان کنترل پرونده هایی است که محکوم نشده و به حبس محکوم شده اند، دلیل اصلی این است که به حبس ابد محکوم می شوند
[ترجمه گوگل]ناقض قانون ناشی از فقدان کنترل مواردی است که محکوم نشده و به زندان محکوم نشده است دلیل اصلی فوق العاده زمان گرفتن بازداشت است

13. Imperfection of financial markets that includes imperfect information, uncertainty, opportunistic behavior and other factors gives birth to the financial intermediaries.
[ترجمه ترگمان]Imperfection بازارهای مالی که شامل اطلاعات ناقص، عدم قطعیت، رفتار فرصت طلبانه و عوامل دیگر است، واسطه های مالی را به دنیا می آورد
[ترجمه گوگل]عدم وجود بازارهای مالی که حاوی اطلاعات ناقص، عدم اطمینان، رفتار فرصتطلبانه و سایر عوامل است، واسطه های مالی را به وجود می آورد

14. Thereout, imperfection of listed company govern construction is a important reason of influence accounting information quality.
[ترجمه ترگمان]Thereout، نقص مالکیت شرکت پذیرفته شده یک دلیل مهم تاثیر بر کیفیت اطلاعات حسابداری است
[ترجمه گوگل]در این صورت، ناقص بودن شرکت ذکر شده، ساخت و ساز را مدیریت می کند، یکی از دلایل مهم تاثیر کیفیت اطلاعات حسابداری است

This house is full of imperfections.

این خانه پر از عیب است.


پیشنهاد کاربران

ضعف و اخلال

ناکامل

عیب , نقص

– She was aware of his imperfections
– He won't tolerate imperfection in work
– The only slight imperfection in the painting is a scratch in the corner


کلمات دیگر: