کلمه جو
صفحه اصلی

impressionism


معنی : سبک هنری امپرسیونیسم، مکتب تجسم
معانی دیگر : امپرسیونیسم، برداشت گرایی (مکتب نقاشی کسانی مانند manet و monet و renoir و pissarro که هدف آن ثبت اثر آنی منظره و بازی نور از طریق به کارگیری رنگ های اصلی و خالص است - بعدا این واژه در مورد ادبیات و به ویژه شعر نو و همچنین موسیقی نیز به کار رفت)، سبک هنری امپرسیونیسم یا تئوری هیوم hume در باره ادراک

انگلیسی به فارسی

امپرسیونیسم، سبک هنری امپرسیونیسم، مکتب تجسم


سبک هنری امپرسیونیسم یا تئوری هیوم( hume ) در باره ادراک، مکتب تجسم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: impressionist (adj.), impressionist (n.)
(1) تعریف: (often cap.) a style of painting, originating in France in the late nineteenth century, directed toward capturing the vitality of a subject through observing the play of colored light and shadow upon it and painting quickly, using short brush strokes and unmixed colors.

(2) تعریف: comparable movements in literature, poetry, and music that sought to render subjective impressions and moods through evocative harmonies, associations, and the like.

• artistic movement originating in the late 19th century which attempted to reproduce the effect of light on objects using short quick brush strokes
impressionism is a style of painting developed in france between 1870 and 1900 that concentrated on showing the effects of light on a subject rather than on clear and exact detail.

دیکشنری تخصصی

[سینما] اثرگرایی - امپرسیونیزم

مترادف و متضاد

سبک هنری امپرسیونیسم (اسم)
impressionism

مکتب تجسم (اسم)
impressionism

جملات نمونه

1. The challenge to academic painting that impressionism posed was a challenge both in form and in content.
[ترجمه ترگمان]چالش نقاشی آکادمیک که امپرسیونیسم از آن برمی آید، چالشی بود که هم در شکل و هم در محتوا
[ترجمه گوگل]چالش به نقاشی آکادمیک که یونانیسم مطرح بود چالشی بود در قالب و محتوا

2. Impressionism begat post-impressionism, which begat cubism, which sired futurism, expressionism and all manner of errant abstractions.
[ترجمه ترگمان]Impressionism، post و impressionism وجود دارد که cubism را به وجود می آورد که sired، expressionism و همه نوع of را به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]امپرسیونیسم پس از تجسم گرایی ایجاد می کند که کوبایی را آغاز می کند که آینده گرایی، بیانگرایی و تمامی شیوه های انتزاعی فراگیر را فراگرفته است

3. What do you know about Post - impressionism?
[ترجمه ترگمان]شما در مورد امپرسیونیسم چه می دانید؟
[ترجمه گوگل]شما در مورد Post - Impressionism چی می دانید؟

4. Jiax impressionism of image in the E - age compared with other period of history?
[ترجمه ترگمان]امپرسیونیسم تصویر در عصر E در مقایسه با دوره دیگر تاریخ؟
[ترجمه گوگل]عجیب ترین تصویر جیاکس در عصر E در مقایسه با دوره دیگر تاریخ؟

5. Influenced by Paul Gauguin, Impressionism and Japanese Yamato-e, he drew the inspiration from the nature and formed his unique decorative artistic style.
[ترجمه ترگمان]تحت تاثیر پل Gauguin، Impressionism و Yamato ژاپنی، او اله ام را از طبیعت گرفت و سبک هنری منحصر به فرد خود را شکل داد
[ترجمه گوگل]تحت تأثیر پل گوگین، امپرسیونیسم و ​​ژاپن Yamato، او الهام بخش از طبیعت را شکل داد و سبک هنری منحصر به فرد تزئینی هنری خود را شکل داد

6. Later impressionism, also including Paul Cezanne, Vincent Vangogh, Paul gauguin, increasingly destroyed the past traditional painting style in western Europe.
[ترجمه ترگمان]امپرسیونیسم، همچنین از جمله پل سزان، وینسنت vangogh، پل gauguin، شیوه سنتی نقاشی سنتی را در اروپای غربی از بین می برد
[ترجمه گوگل]Impressionism بعدا، همچنین از جمله پل سزان، وینسنت ونگوگ، Paul gauguin، به طور فزاینده ای سبک گذشته نقاشی سنتی در غرب اروپا را نابود کرد

7. So Impressionism is the transfer of painting from tradition to modern.
[ترجمه ترگمان]بنابراین Impressionism انتقال نقاشی از سنت به مدرن است
[ترجمه گوگل]بنابراین امپرسیونیسم انتقال نقاشی از سنت به مدرن است

8. Impressionism is concerned with effect of light on a subject.
[ترجمه ترگمان]Impressionism در ارتباط با تاثیر نور بر روی یک سوژه است
[ترجمه گوگل]امپرسیونیسم در مورد اثر نور در مورد موضوع درگیر است

9. Figurative art has evolved through Impressionism and Fauvism to arrive to at what we call Abstract art.
[ترجمه ترگمان]هنر Figurative از طریق Impressionism و Fauvism برای رسیدن به چیزی که ما آن را هنر انتزاعی می نامیم، تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]هنر تصویری از طریق امپرسیونیسم و فوزیسیسم تکامل یافته است تا بتواند به چیزی که ما آن را هنر چینی می نامیم، رسیده باشیم

10. The painting belongs to the impressionism era.
[ترجمه ترگمان]نقاشی به دوره امپرسیونیسم تعلق دارد
[ترجمه گوگل]نقاشی متعلق به دوران impressionism است

11. It has been foal conclusion for impressionism feature in Li Jian-vvu 's literary criticism, but we have to reseed its deep structure.
[ترجمه ترگمان]این یک نتیجه foal برای ویژگی امپرسیونیسم در نقد ادبی لی جیان - vvu بوده است، اما باید ساختار عمیق آن را reseed
[ترجمه گوگل]این نتیجه نهایی برای ویژگی های جذابیت در نقد ادبی لی جیان وو بوده است، اما ما باید ساختار عمیق خود را برآورده کنیم

12. Impressionism name from the famous monet was impression?
[ترجمه ترگمان]اسم Impressionism از the معروف بود؟
[ترجمه گوگل]نام مسیحیت از مونیت معروف تصور شد؟

13. The impressionism ascends art circles in France in 60-90's in 19 centuries, it has no explicit outline, but it absorbed Corot and Barby painting parties and the Courbet realism nourishment .
[ترجمه ترگمان]امپرسیونیسم دایره هنر در فرانسه را در دهه های ۶۰ تا ۹۰ میلادی به بالا می برد، اما طرح کلی روشنی ندارد، اما سبک نقاشی Corot و Barby را جذب می کند
[ترجمه گوگل]Impressionism در محافل هنری فرانسه در دهه 60-90 در قرن نوزدهم، در قرن نوزدهم میلادی به وجود می آید، اما هیچ نقشی صریح ندارد، اما جذب احزاب نقاشی Corot و Barby و تغذیه واقع گرایی کوربت را جذب می کند

14. His paintings were widely nurtured by classical art, impressionism and fauvism. Additionally his study and research on traditional Chinese art and folk art also laid an influence to his paintings.
[ترجمه ترگمان]نقاشی های او به وفور توسط هنر کلاسیک، امپرسیونیسم و fauvism پرورش می یافت علاوه بر این، تحقیق و پژوهش او بر روی هنر سنتی چینی و هنر محلی نیز تاثیر زیادی بر نقاشی های او گذاشت
[ترجمه گوگل]نقاشی های او به وسیله هنر کلاسیک، امپرسیونیسم و ​​فویز گرایی به طور گسترده ای پرورش یافتند علاوه بر این، مطالعه و تحقیقاتش در مورد هنر سنتی چینی و هنر عامیانه نیز به نقاشی هایش تاثیر می گذارد

پیشنهاد کاربران

برداشت گرایی

مکتب تجسم ( دریافت گرایی )

Too often impressionism is taken to mean gazing through a soft - focus lens


کلمات دیگر: