1. a handful of students voted for him
شمار کمی از دانشجویان به او رای دادند.
2. she stained her honor for a handful of money
برای یک مشت پول شرف خود را لکه دار کرد.
3. the exchange of his mother's cow for a handful of beans
معاوضه ی گاو مادرش با یک مشت لوبیا
4. A handful of common sense is worth a bushel of learning.
[ترجمه ترگمان]یک مشت عقل سلیم به اندازه یک سبد آموزش ارزش دارد
[ترجمه گوگل]تعداد انگشت شماری از عقل سلیم ارزش بوشل یادگیری است
5. A handful of common sense is worth bushel of learning.
[ترجمه ترگمان]یک مشت عقل سلیم ارزش اندازه گیری کردن را دارد
[ترجمه گوگل]تعداد انگشت شماری از حس مشترک ارزش بوشل یادگیری است
6. The boy picked up a handful of stones and started throwing them at us.
[ترجمه ترگمان]پسر یک مشت سنگ را برداشت و شروع به پرت کردن آن ها کرد
[ترجمه گوگل]پسر چند شمشیر سنگ را برداشت و شروع به پرتاب آنها کرد
7. The little lad was a real handful. He was always up to mischief.
[ترجمه kazemi10000] پسرکوچولو به معنی واقعی شیطون بود. اون همیشه شرارت می کرد.
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک یک مشت بچه واقعی بود همیشه شرارت می کرد
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو یک انگیزه واقعی بود او همیشه به بدبختی بود
8. He pulled out a handful of coins from his pocket.
[ترجمه ترگمان]یک مشت سکه از جیبش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او یک شمشیر سکه را از جیبش بیرون آورد
9. Only a handful of firms offer share option schemes to all their employees.
[ترجمه ترگمان]تنها تعداد معدودی از شرکت ها طرح های پیشنهادی را برای همه کارمندان خود به اشتراک می گذارند
[ترجمه گوگل]فقط تعداد انگشت شماری از شرکت ها طرحهای اشتراک سهمی را به همه کارکنان خود ارائه می دهند
10. He grabbed a handful of hair and jerked at it.
[ترجمه ترگمان]یک مشت مو برداشت و به آن اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او انگشت شماری از مو را برداشت و به آن ضربه زد
11. Frank emptied a handful of loose change on the table.
[ترجمه ترگمان]فرانک یک مشت پول خرد را روی میز خالی کرد
[ترجمه گوگل]فرانک تعدادی از تغییرات سست را روی میز گذاشت
12. A handful of good life is better than a bushel of learning.
[ترجمه ترگمان]یک مشت زندگی خوب بهتر از یک سبد یادگیری است
[ترجمه گوگل]تعداد انگشت شماری از زندگی خوب بهتر از بوشل یادگیری است
13. A handful of pebbles in the bottom of a flowerpot will help drainage.
[ترجمه Yahya] یک مشت سنگ ریزه در ته گلدان به زهکشی کمک خواهد کرد.
[ترجمه ترگمان]یک مشت ریگ در ته یک گلدان به زه کشی کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تعداد انگشت شماری از سنگ ریزه در پایین گلدان کمک خواهد کرد که زهکشی
14. There are a handful of charities which I support regularly.
[ترجمه ترگمان]چندین موسسه خیریه وجود دارند که به طور مرتب از آن ها حمایت می کنم
[ترجمه گوگل]تعدادی از موسسات خیریه وجود دارد که من به طور منظم آن را پشتیبانی می کنم
15. Steve barely said a handful of words during the first half hour.
[ترجمه ترگمان]استیو به سختی یک مشت کلمات در طول نیم ساعت اول گفته بود
[ترجمه گوگل]استیو به سختی گفت چند کلمه در نیم ساعت اول است