کلمه جو
صفحه اصلی

hassock


معنی : بالش زیر زانویی، کلاله علف درهم پیچیده
معانی دیگر : (تشک سفتی که مثل صندلی روی آن می نشینند) تشکچه، هاسوک

انگلیسی به فارسی

عصبانیت، بالش زیر زانویی، کلاله علف درهم پیچیده


بالش زیر زانویی، کلاله علف درهم پیچیده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a low stool or firm cushion on which to kneel or rest one's feet.

(2) تعریف: a dense tuft or clump of rough grass, as in a bog.

• firm cushion used as a footrest or for kneeling on
a hassock is a cushion for kneeling on in a church.

مترادف و متضاد

بالش زیر زانویی (اسم)
hassock

کلاله علف درهم پیچیده (اسم)
hassock

footrest


Synonyms: ottoman, footstool, cushion, stool


جملات نمونه

1. The relatively modern pews and colourful hassocks seem merely transient and do nothing to conceal the vibrant essence of this ancient environment.
[ترجمه ترگمان]نیمکت های نسبتا جدید و hassocks رنگارنگ صرفا زودگذر به نظر می رسند و هیچ کاری برای پنهان کردن ماهیت پویای این محیط باستانی انجام نمی دهند
[ترجمه گوگل]پاهای نسبتا مدرن و زنگ های رنگارنگ به نظر می رسد صرفا گذرا و هیچ چیز برای پنهان کردن جوهر پر جنب و جوش این محیط باستانی

2. The hassock had once been green and red and was now a uniform brown.
[ترجمه ترگمان]بالش زمانی سبز و قرمز شده بود و حالا یک قهوه ای یکدست بود
[ترجمه گوگل]حشیش یک بار سبز و قرمز بود و در حال حاضر قهوه ای یکنواخت است

3. Mr Peniket collected the prayer-books and straightened the hassocks.
[ترجمه ترگمان]آقای Peniket کتاب های دعا را جمع آوری کرد و the را راست کرد
[ترجمه گوگل]آقای Peniket کتابهای دعا را جمع آوری کرده و صدای شلاق را درست کرده است

4. My father pointed to the old round leather hassock.
[ترجمه ترگمان]پدرم به بالش های چرمی کهنه اشاره کرد
[ترجمه گوگل]پدرم اشاره کرد به چنگال چرم قدیمی چرم

5. I shake my head, move the hassock over, press my cheek to hers.
[ترجمه ترگمان]سرم را تکان می دهم، بالش را کنار می زنم و گونه ام را به صورتم فشار می دهم
[ترجمه گوگل]سرم را تکان می دهم، حرکات ناگهانی حرکت می کند، گونه اش را به او فشار می دهم

6. The seat at that church is broad, and the hassock is well stuffed.
[ترجمه ترگمان]صندلی آن کلیسا پهن است و بالشتک مخصوص بالشتک مخصوص hassock است
[ترجمه گوگل]صندلی در آن کلیسا وسیع است و حباب به خوبی پر شده است

7. I think aliens have green skin, so they can hide their body in hassock.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم موجودات فضایی پوست سبز دارند، بنابراین می توانند بدن خود را در بالشتک خود پنهان کنند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم بیگانگان پوست سبز دارند، بنابراین می توانند بدن خود را در حوض پنهان کنند

8. And the better things is, they sharpen their claws on this hassock . This is very nice.
[ترجمه ترگمان]و چیزهای بهتر این است که claws را به this تیز می کنند این خیلی خوبه
[ترجمه گوگل]و چیزهای بهتر است، آنها پنجه های خود را در این حباب تیز این خیلی خوب است


کلمات دیگر: