کلمه جو
صفحه اصلی

headlight


معنی : چراغ جلو، چراغ، چراغ جلو ماشین
معانی دیگر : (اتومبیل و لوکوموتیو و غیره) چراغ جلو، چراه جلو ماشین

انگلیسی به فارسی

چراغ جلو ماشین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a powerful light mounted on the front of a vehicle.

• light placed on the front of a vehicle, headlamp
a car's headlights are the large bright lights at the front.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] چراغ اصلی اتومبیل

مترادف و متضاد

چراغ جلو (اسم)
headlight

چراغ (اسم)
light, headlight, lamp

چراغ جلو ماشین (اسم)
headlight

جملات نمونه

1. The headlight on the near side isn't working.
[ترجمه ترگمان]چراغ طرف دیگر کار نمی کند
[ترجمه گوگل]چراغ روشن در طرف نزدیک کار نمی کند

2. A single headlight was suddenly visible far below them.
[ترجمه ترگمان]یک چراغ یک چراغ به طور ناگهانی از زیر آن ها دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک چراغ تنها ناگهان به مراتب کمتر از آنها دیده می شد

3. Trent rode in first gear, headlight tunnelling into the forest gloom through which the rain bucketed.
[ترجمه ترگمان]ترنت با دنده اول حرکت کرد و با نقب زدن به تاریکی جنگل، که باران بر آن می بارید، برخورد کرد
[ترجمه گوگل]ترنت در دنده اول رانندگی کرد، چراغهای جلو به داخل غبار جنگل که از طریق آنها باران باران بود

4. She leaned forward with each headlight, hoping it was Norm.
[ترجمه ترگمان]با هر نور به جلو خم شد و امیدوار بود که نورم باشد
[ترجمه گوگل]او با هر چراغ جلو به جلو حرکت کرد، امیدوار بود که نورم باشد

5. I'll flash my headlight to make sure he sees us.
[ترجمه ترگمان]چراغ را روشن می کنم تا مطمئن شوم او ما را می بیند
[ترجمه گوگل]من چراغ من را فلش می کنم تا مطمئن شویم که ما را می بیند

6. Vehicle headlight affects not only automobile's appearance, but also driving safety "
[ترجمه ترگمان]سیستم ایمنی وسایل نقلیه نه تنها ظاهر خودرو را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه ایمنی رانندگی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]چراغ خودرو نه تنها به ظاهر خودرو تاثیر می گذارد، بلکه ایمنی رانندگی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد

7. In a moment the red glare from the headlight streamed up the snow-covered track before the siding and glittered on the wet, black rails.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه برق سرخی که از نور چراغ می تابید روی جاده پوشیده از برف جریان داشت
[ترجمه گوگل]در یک لحظه، تابش سرخ از چراغ جلو، مسیر پیش رفته برف را قبل از جانب قرار داد و روی ریلهای مرطوب و مرطوب درخشید

8. On your car you got a busted headlight.
[ترجمه ترگمان]تو ماشینت چراغ گیر آوردی
[ترجمه گوگل]در ماشین شما یک چراغ بسکتبال داشتید

9. It had one headlight, no starter motor, and earned the nickname, "the tin can. "
[ترجمه ترگمان]یک چراغ ماشین داشت، نه موتور starter، و اسم مستعار را به دست آورد، \"قوطی حلبی\" را به دست آورد
[ترجمه گوگل]این یک چراغ جلو، هیچ موتور شروع شده و نام مستعار را به دست آورد، 'قلع می تواند '

10. The headlight was broken off the car.
[ترجمه امیررضا فرهید] چراغ جلویی ماشین شکسته بود
[ترجمه ترگمان]نور چراغ اتومبیل را شکسته بود
[ترجمه گوگل]چراغ جلو ماشین را قطع کرد

11. I get off look, his car headlight crashed my car tail lamp, cullet sprayed one land.
[ترجمه ترگمان]از ماشین پیاده شدم، چون چراغ ماشینش چراغ ماشین من رو خراب کرد، cullet روی یه زمین پاشیده شد
[ترجمه گوگل]من نگاه می کنم، چراغ اتومبیل من سقوط ماشین من دمدمی مزاج، کپسول اسپری یک زمین

12. Headlight dangling due to plastic snapping . Because part was not replaced properly.
[ترجمه ترگمان]Headlight به علت snapping پلاستیکی آویزان شده اند چون قسمتی از آن جای خود را عوض نکرده بود
[ترجمه گوگل]چراغ های جلو به علت ضربه محکم و ناگهانی پلاستیکی چون بخشی به درستی جایگزین نشد

13. Tell me what is headlight switch?
[ترجمه ترگمان]بگو چراغ چراغ چیه؟
[ترجمه گوگل]به من بگویید چرا سوئیچ چراغ؟

14. It is very important to mount a headlight cleaner on automobile for the automobile security.
[ترجمه ترگمان]بالا بردن چراغ زمانی بر روی اتومبیل برای امنیت اتومبیل بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]بسیار مهم است که یک وسیله ی روشنایی در خودرو را برای امنیت خودرو نصب کنید

پیشنهاد کاربران

چراغ جلوی ماشین


پروژکتور

چراغ



نوربالا ماشین

One of the two lights on the front of a vehicle, used for driving at night.

یکی از دو چراغ کنار ماشین برای رانندگی در شب

چراغ جلو خودرو

دو چراغ جلوی ماشین

one of two lights on the front of a vehicle used for driving at night


کلمات دیگر: