1. the immensity of distances in space
عظمت فواصل در فضا
2. The immensity of the universe is difficult to grasp.
[ترجمه ترگمان]درک عظمت جهان دشوار است
[ترجمه گوگل]عظمت جهان، دشوار است درک کند
3. We have no intuitive grasp of the immensity of time.
[ترجمه ترگمان]ما درکی intuitive از عظمت زمان نداریم
[ترجمه گوگل]ما درک شهودی از عظمت زمان نداریم
4. We were overwhelmed by the sheer immensity of the task.
[ترجمه ترگمان]ما از عظمت محض این کار گیج شده بودیم
[ترجمه گوگل]ما با شدت زیاد این وظیفه غرق شدیم
5. The immensity of the task is daunting.
[ترجمه ترگمان]عظمت این کار وحشتناک است
[ترجمه گوگل]عظمت وظیفه دلهره آور است
6. But I was looking at immensity.
[ترجمه ترگمان]اما من به عظمت خود نگاه می کردم
[ترجمه گوگل]اما من به عظمت نگاه کردم
7. The immensity of the budget crisis was a surprise to everyone.
[ترجمه ترگمان]عظمت بحران بودجه برای همه مایه شگفتی بود
[ترجمه گوگل]عظمت بحران بودجه برای همه شگفت انگیز بود
8. The town was stunned by the immensity of its loss.
[ترجمه ترگمان]شهر با عظمت فقدان آن مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]این شهر توسط عظمت از دست دادنش غافلگیر شد
9. Her meanings all but drowned in the immensity of it all.
[ترجمه ترگمان]همه چیز، اما در عظمت این همه غرق شده بود
[ترجمه گوگل]معانی او همه چیز را در غربت از همه چیز غرق شده است
10. As a child he was awed by the immensity of the outer space.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کودک از عظمت فضای بیرونی به وحشت افتاد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کودک او به شدت از عظمت فضای بیرون آمد
11. In the immensity of the unfolding tragedy, this littler one, this moment of its death, seemed comprehensible to me, significant.
[ترجمه ترگمان]در عظمت این تراژدی unfolding، این littler، این لحظه مرگ، برای من قابل فهم و قابل توجه بود
[ترجمه گوگل]در عظمت تراژدی در حال ظهور، این نکته کوچکتر، این لحظه مرگش، به نظر من قابل فهم بود، قابل توجه است
12. Seismic callosity, love immensity greatly, hope this vivid kinetic energy helps the people of disaster area.
[ترجمه ترگمان]callosity، که عشق عظیم را به شدت دوست می دارد، امید دارد که این انرژی جنبشی سریع به مردم منطقه فاجعه کمک کند
[ترجمه گوگل]زلزله لرزه ای، عظمت عشق، به امید این انرژی جنبشی زنده، به مردم منطقه فاجعه کمک می کند
13. In all honesty, I have struggled with the immensity of this task.
[ترجمه ترگمان]با تمام صداقت، من با عظمت این کار مبارزه کرده ام
[ترجمه گوگل]در تمام صداقت، من با بی نظمی این وظیفه مبارزه کردم
14. For a time our team hesitated before the immensity of this task.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی تیم ما قبل از عظمت این کار تردید داشت
[ترجمه گوگل]برای یک بار تیم ما قبل از فراوانی این کار تردید کرد