1. A detective was hired by the jealous widow to find the boyfriend who had abandoned her.
بیوه زن حسود کاراگاهی را استخدام کرد تا دوستش را که از او جدا شده بود پیدا کند
2. Although my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him.
با اینکه همسایه ام به تازگی ماشین جدیدی خریده به او حسادت نمی کنم
3. Being jealous, Mona would not let her boyfriend dance with any of the cheerleaders.
مونا حسود است و اجازه نمی دهد دوست پسرش با هیچ یک از معرکه گیر ها برقصد
4. a jealous husband
شوهر حسود
5. a jealous look
نگاه رشک بار
6. a jealous person has no rest
حسود هرگز نیاسود
7. he was jealous of his brother
او به برادرش رشک می برد.
8. to be jealous (of)
حسودی کردن (به)
9. he has a jealous streak
او یک رگ حسادت دارد.
10. other girls were jealous of her pearly skin
دختران دیگر به پوست مرواریدسان او رشک می بردند.
11. she is very jealous of her privileges
او سخت از حقوق و امتیازات خود پاسداری می کند.
12. the lord is a jealous god
پروردگار خدایی است که اطاعت مطلق می طلبد.
13. he was a handsome boy and, ipso facto, made other students jealous
او پسر خوش قیافه ای بود و به همین دلیل دیگر شاگردان به او حسادت می کردند.
14. she lavishes her affection on her youngest son and the others get jealous
او به پسر کوچکش بیش از حد محبت می ورزد و دیگران حسودی شان می شود.
15. An honorable Chinese citizen should be jealous of his own rights.
[ترجمه احمد] یک شهروند محترم چینی باید نسبت به حقوقش غیرت بخرج دهد
[ترجمه ترگمان]یک شهروند محترم چینی باید نسبت به حقوقش حسادت کند
[ترجمه گوگل]یک شهروند محترم چینی باید از حقوق خود حسادت کند
16. Danny could be very jealous and possessive about me.
[ترجمه ترگمان]دنی می تونه خیلی حسودی کنه و به من نسبت بده
[ترجمه گوگل]دنی می تواند در مورد من بسیار حسادت و منصفانه باشد
17. Sarah is Jane's friend but she is jealous if Jane plays with other girls.
[ترجمه ترگمان]سارا دوست جین است، اما حسادت می کند اگر جین با دخترهای دیگر بازی کند
[ترجمه گوگل]سارا دوست جین است اما او حسود است اگر جین با دخترهای دیگر بازی کند
18. Nick's starting to get possessive and jealous.
[ترجمه ترگمان]نیک داشت احساس حسادت و حسادت می کرد
[ترجمه گوگل]نیک شروع به جذاب و حسادت می کند
19. He's rude to her friends and obsessively jealous.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به دوستان و obsessively نسبت به او گستاخ است
[ترجمه گوگل]او به دوستان خود بی ادب و وسواسی حسود است
20. Love is patient and kind, love is not jealous or boastful, it is not arrogant or rude.
[ترجمه ترگمان]عشق صبور و مهربان است، عشق حسود و یا گستاخ نیست، گستاخ یا گستاخ آمیز نیست
[ترجمه گوگل]عشق صبور و مهربان است، عشق حسود نیست یا متکبر است، تحقیرآمیز نیست
21. Ignore her?she's only trying to make you jealous.
[ترجمه ترگمان]به اون توجه نکن؟ اون فقط سعی میکنه تو حسودی کنه
[ترجمه گوگل]او را نادیده می گیرید؟ او فقط تلاش می کند تا شما را حسادت کند
22. He had always been very jealous of his brother's good looks.
[ترجمه ❤Melika❤] او همیشه نسبت به خوشتیپی برادرش حسادت میکرد
[ترجمه ترگمان]همیشه به نگاه های خوب برادرش حسادت می کرد
[ترجمه گوگل]او همیشه به نظر خوبی برادرش حسود بود