1. the jangle of a key chain
جرنگ جرنگ دسته کلید
2. to jangle someone's nerves
اعصاب کسی را خرد کردن
3. the shameful jangle of the lady and her servant
مشاجره ی شرم آور خانم و کلفت او
4. The caffeine in coffee can jangle the nerves.
[ترجمه ترگمان]کافئین در قهوه می تواند اعصاب را تقویت کند
[ترجمه گوگل]کافئین در قهوه می تواند اعصاب را جذب کند
5. Its shrill jangle shattered the intense silence.
[ترجمه ترگمان]صدای تیز و تیز آن سکوت عمیق را شکست
[ترجمه گوگل]جیغ کشیدگی آن، سکوت شدید را از بین برد
6. Jangle jangle, the sound of rolling adena.
[ترجمه ترگمان]غوغا و غوغا، غوغا و غوغا
[ترجمه گوگل]چنگ زدن، صدای آدم نورد
7. The three men jangle over trifles.
[ترجمه ترگمان]سه نفر سر و صدا می کنند
[ترجمه گوگل]این سه مرد در مورد چیزهای بی اهمیت هستند
8. And you can hear the chains a - jangle as you about and reach for the other buoy.
[ترجمه ترگمان]و شما می توانید هر قدر که بخواهید صدای jangle را که در آن شناور است، بشنوید
[ترجمه گوگل]و شما می توانید زنجیرها را به عنوان جابجایی در مورد شما و برای دیگر شناورها بشنوید
9. Clothes queue up in the wardrobe, an echo to the eye, or a jangle of Euclid.
[ترجمه ترگمان]لباس ها در کمد جا به جا می شوند، انعکاسی به چشم و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]صف صفوف در کمد لباس، اکو به چشم، یا یک پیچ و تاب Euclid
10. When Mozart played a piano by Stein in 177 it did not jangle, even though there was no check.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که موتسارت با اشتاین در ۱۷۷ پیانو پیانو نواخت، حتی با وجود اینکه چکی به کار نرفته بود، سر و صدا به صدا در نیامد
[ترجمه گوگل]زمانی که موتزارت در سال 177 پیانو را با استین بازی کرد، با وجودی که هیچ چکاری وجود نداشت
11. He pulled on a metal bell handle and heard the bell jangle.
[ترجمه ترگمان]دستگیره فلزی را کشید و صدای jangle را شنید
[ترجمه گوگل]او روی دسته دسته فلزی کشیده شد و صدای زنگ را شنید
12. The renewed slide in the Shanghai Composite Index yesterday has set nerves a - jangle.
[ترجمه ترگمان]اسلاید جدید در شاخص Composite شانگهای دیروز اعصاب را به صدا درمی آورد
[ترجمه گوگل]اسلاید جدید در شاخص Composite شانگهای دیروز مجموعه ای از اعصاب را به هم ریخت
13. You'd think with all the chronic masturbation he'd be calm, but he's a jangle of nerves.
[ترجمه ترگمان]تو فکر می کنی با تمام استمنا chronic، او آرام خواهد بود، اما مثل دیوانه ها نعره می زند
[ترجمه گوگل]شما با تمام استمناء مزمن او آرام می شوید، اما او عصبی است
14. When the strangled wrangler dangles the mangled spangles on the bangle jangle.
[ترجمه ترگمان]وقتی که wrangler در dangles پر از bangle سر و صدا می کنند
[ترجمه گوگل]وقتی عصای محکم محکم زل زده به لنگه مارپیچ میچرخد