کلمه جو
صفحه اصلی

hap


معنی : سرنوشت، قضا، روی دادن، اتفاق افتادن
معانی دیگر : بخت، قسمت، (قدیمی) رویداد (به ویژه ناگوار)، واقعه، (اتفاقا) روی دادن، رخ دادن، (انگلیس - محلی)، پوشاندن (با لحاف و غیره)، پوشش، بالا پوش

انگلیسی به فارسی

اتفاق، قضا، روی دادن، اتفاق افتادن


باشه، قضا، سرنوشت، اتفاق افتادن، روی دادن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: chance or luck.

(2) تعریف: something that happens, esp. by chance.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: haps, happing, happed
• : تعریف: to happen, esp. by chance.

- It may hap that we will return.
[ترجمه ترگمان] ممکنه اتفاق بیفته که ما بر می گردیم
[ترجمه گوگل] ممکن است که ما برگشتیم

• happen, occur

مترادف و متضاد

سرنوشت (اسم)
karma, die, lot, destiny, destination, fate, predestination, hap, doom, foredoom, kismet

قضا (اسم)
mishap, hap

روی دادن (فعل)
go, happen, befall, bechance, betide, hap, transpire

اتفاق افتادن (فعل)
give, chance, occur, happen, befall, betide, hap, fall out, come to pass, come about, tide

جملات نمونه

1. The good or ill hap of a good or ill wife.
[ترجمه ترگمان]خبر خوب یا بد زن خوب یا بد
[ترجمه گوگل]خوب یا بد بیمار از یک همسر خوب یا بد

2. I happed on her in the street yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز در خیابان با او حرف زدم
[ترجمه گوگل]دیروز بر روی او در خیابان خوش گذشت

3. How can I do if it so happed?
[ترجمه ترگمان]چطور می توانم این کار را بکنم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم آن را انجام دهم اگر آن را خیلی شاد؟

4. This reflected the stability of HAP sol of surface modification.
[ترجمه ترگمان]این مساله نشان دهنده پایداری hap sol سطحی است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده ثبات HAP از تغییرات سطح است

5. What major event hap - pened on September 2001 in the United States?
[ترجمه ترگمان]کدام رویداد مهم در سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا اتفاق افتاد؟
[ترجمه گوگل]چه رویدادی مهم در سپتامبر 2001 در ایالات متحده رخ داده است؟

6. Take the lot of the hap - piest - it is a tangled yarn.
[ترجمه ترگمان]و گفت: این داستان خیلی عجیب و غریب به نظر می رسه
[ترجمه گوگل]بسیاری از پاشنه ها را بردارید - این یک نخ درهم است

7. Hydroxyapatite(HAP)powder was prepared from calcium nitrate and phosphoric acid by homogeneous precipitation method.
[ترجمه ترگمان]پودر hydroxyapatite (hap)از نیترات کلسیم و فسفریک اسید به روش رسوب همگن تهیه شده است
[ترجمه گوگل]پودر هیدروکسی آپاتیت (HAP) با استفاده از روش بارش همگن از نیترات کلسیم و اسید فسفریک تهیه شد

8. Some have the hap, some stick in the gap.
[ترجمه ترگمان]بعضی ها اتفاق می افتند، بعضی از آن ها در شکاف هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها اتفاق، برخی از چوب در شکاف

9. In addition, the reasons of the HAP crystal formation were presupposed theoretically.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، دلایل تشکیل کریستال hap از لحاظ نظری در نظر گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دلایل شکل گیری کریستال HAP از لحاظ نظری پیش فرض بود

10. Objective Hospital - acquired pneumonia ( HAP ) has become a very serious clinical problem.
[ترجمه ترگمان]ذات الریه اکتسابی به نام Hospital (hap)به یک مشکل بالینی بسیار جدی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]هدف بیمارستان - پنومونی به دست آمده (HAP) تبدیل به یک مشکل بالینی بسیار جدی است

11. Hollow hydroxyapatite (HAP) microspheres with pores on their surfaces were prepared by in situ conversion reaction of Li-Ca-B glass in phosphate solution.
[ترجمه ترگمان]رسوب توخالی hydroxyapatite (hap)با منافذ روی سطوح آن ها با واکنش تبدیل برجا به شیشه لی - B - B در محلول فسفات تهیه شد
[ترجمه گوگل]میکروسپرسهای هیدروکسی آپاتیت توخالی (HAP) با منافذ در سطوح آنها، با واکنش تبدیل موضعی لیزر Ca-B در محلول فسفات تهیه شد

12. The haze - active protein ( HAP ) is one of the major factors which result in the unstability downtrend.
[ترجمه ترگمان]پروتیین فعال مه (hap)یکی از عوامل اصلی است که روند نزولی unstability را نتیجه می دهد
[ترجمه گوگل]پروتئین غلیظ فعال (HAP) یکی از عوامل اصلی است که منجر به ناپایداری روند نزولی می شود

13. The result of amino acid analysis of HAP product shows that it is a good additive.
[ترجمه ترگمان]نتیجه آنالیز آمینو اسید از محصول hap نشان می دهد که این یک افزودنی خوب است
[ترجمه گوگل]نتیجه تجزیه و تحلیل آمینو اسید HAP نشان می دهد که این یک افزودنی خوب است

14. In this paper, HAP ultrafine powder was prepared by chemical precipitation with citric acid as dispersant.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، پودر فوق ریزدانه با بارش شیمیایی با اسید سیتریک به عنوان dispersant تهیه شد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، پودر پرتوی HAP با استفاده از رسوب شیمیایی با اسید سیتریک به عنوان پراکنده آماده شده است

odd little haps and mishaps of daily life

رویدادها و بدبیاری‌های زندگی روزانه



کلمات دیگر: