کلمه جو
صفحه اصلی

harmonics


معنی : همسازها، مبحی الحان موزون
معانی دیگر : مبحک مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی، مبحک الحان موزون

انگلیسی به فارسی

مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی، مبحث الحان موزون، همسازها


هارمونیک ها، همسازها، مبحی الحان موزون


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: (used with a sing. verb) the study of the physical characteristics of musical sound.

(2) تعریف: (used with a pl. verb) partial tones or overtones of a fundamental musical tone.

• study or theory of musical sounds; healing method of chanting that was developed and practiced by tibetan monks

مترادف و متضاد

همسازها (اسم)
harmonics

مبحی الحان موزون (اسم)
harmonics

جملات نمونه

1. This allows harmonics and noise to pass freely.
[ترجمه ترگمان]این کار به harmonics و noise اجازه عبور آزادانه را می دهد
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد که هارمونیک ها و نویز آزادانه منتقل شوند

2. These harmonics have the sound of a very clear and distant bell.
[ترجمه ترگمان]این harmonics صدای یک زنگ بسیار واضح و دور از دسترس را دارند
[ترجمه گوگل]این هارمونیک ها صدا زنگ بسیار روشن و دور را دارند

3. With care, about 12 harmonics may be obtained so that about an order of magnitude of frequency range is available.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه حدود ۱۲ harmonics ممکن است به دست آیند به طوری که حدود یک مرتبه از دامنه فرکانس در دسترس است
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه حدود 12 هارمونیک ممکن است به دست آید، به طوری که در حدود یک مرتبه از مقدار دامنه فرکانس در دسترس است

4. If the sine wave is distorted, harmonics are generated.
[ترجمه ترگمان]اگر موج سینوسی کج شده باشد، harmonics تولید می شوند
[ترجمه گوگل]اگر موج سینوسی تحریف شده باشد، هارمونیک تولید می شود

5. Addition of successively higher odd harmonics steepens the wings and reduces the amplitude of the fluctuations in between.
[ترجمه ترگمان]اضافه شدن harmonics عجیب و غریب به ترتیب wings بال را کاهش می دهد و دامنه نوسانات بین آن ها را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر هارمونیک های متوالی بالاتر، بال ها را تکان می دهد و دامنه نوسانات بین آنها را کاهش می دهد

6. Only the first two zonal harmonics were included.
[ترجمه ترگمان]تنها دو harmonics first در آن گنجانده شده بودند
[ترجمه گوگل]تنها دو هارمونیک زون اولی شامل شد

7. The HF harmonics of fault voltage are more serious than those of fault current under the same fault condition.
[ترجمه ترگمان]The HF ولتاژ خطا بسیار جدی تر از جریان خطا در شرایط مشابه خطا هستند
[ترجمه گوگل]هارمونیک HF ولتاژ خطا جدی تر از جریان جریان خطا در همان شرایط گسل است

8. To reduce the current harmonics around switching frequency of the three-phase pulsewidth modulation(PWM)rectifiers, a LCL filter is adopted.
[ترجمه ترگمان]برای کاهش the جریان در فرکانس سوییچینگ فرکانس کلیدزنی PWM سه فازی (PWM)، یک فیلتر lcl مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]برای کاهش هارمونیک های فعلی در اطراف فرکانس سوئیچینگ از یکسو کننده های مدولاسیون مدولاسیون پالس سه فاز (PWM)، یک فیلتر LCL تصویب می شود

9. Sampling data for BRDF is analyzed with Spherical Harmonics, and then the BRDF surface could be rendered fast under environment illumination.
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری داده برای BRDF با Spherical Harmonics آنالیز می شود و سپس سطح BRDF می تواند به سرعت تحت روشنایی محیط ارایه شود
[ترجمه گوگل]داده های نمونه برداری برای BRDF با استفاده از Harmonics کروی، سپس سطح BRDF را می توان با استفاده از نور محیط روشن کرد

10. In order to eliminate higher harmonics embedded driving signal in miniaturized EDM(Electrical Discharge Machining) system, matching circuit for ultrasonic generator has been carried out.
[ترجمه ترگمان]به منظور از بین بردن harmonics بالاتر موجود در سیستم EDM مینیاتوری (Machining تخلیه الکتریکی)، مدار تطبیق برای ژنراتور فراصوت مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]برای رفع هارمونیک های بالاتر که سیستم رانندگی الکتریکی EDM کوچک شده اند، سیگنال رانندگی را تعبیه می کنند، مدار سازنده برای ژنراتور اولتراسونیک انجام شده است

11. In any balanced circuit, odd harmonics circulate in a differential path, while even harmonics flow in a common-mode path.
[ترجمه ترگمان]در هر مدار متوازن، harmonics عجیب در مسیر تفاضلی چرخ می زنند، در حالی که harmonics در یک مسیر متداول جریان دارند
[ترجمه گوگل]در هر مدار متعادل، هارمونیک های عددی در یک مسیر دیفرانسیل گردش می کنند، در حالی که حتی هارمونیک ها در یک مسیر متداول جریان می یابند

12. The time harmonics can be considered as voltages of higher frequencies applied to the windings.
[ترجمه ترگمان]هارمونیک زمانی می تواند به عنوان ولتاژهای فرکانس بالاتر بکار گرفته شود که برای سیم پیچ های بکار گرفته شده است
[ترجمه گوگل]هارمونیک زمان می تواند به عنوان ولتاژ فرکانس های بالاتر مورد استفاده در سیم پیچ ها در نظر گرفته شود

13. The higher harmonics of the rotor BPF in the fore part of the suction side are more prominent than that in the other parts of the stator blade.
[ترجمه ترگمان]harmonics بالاتر of روتور در قسمت جلو مکش در قسمت های دیگر تیغه استاتور بسیار برجسته هستند
[ترجمه گوگل]هارمونیک های بالاتر روتور BPF در قسمت جلو در سمت مکش بیشتر از سایر قسمت های تیغه استاتور است

14. Purported Chinese curse is in fact the harmonics.
[ترجمه ترگمان]نفرین چینی در حقیقت the است
[ترجمه گوگل]لعنت وفاداری چینی در حقیقت هماهنگی است

15. Natural time is defined as cycles of creative constants that interpenetrate all the physical universe from our personal bodies to galactic harmonics.
[ترجمه ترگمان]زمان طبیعی به عنوان چرخه های ثابت creative تعریف می شود که تمام جهان فیزیکی را از بدن فردی ما به harmonics کهکشانی منتقل می کند
[ترجمه گوگل]زمان طبیعی به عنوان چرخه های ثابت های خلاق تعریف می شود که تمام جهان فیزیکی را از بدن های شخصی ما به هماهنگی های کهکشانی متصل می کنند


کلمات دیگر: