1. a champion javelin thrower
قهرمان نیزه پرانی
2. He didn't really know very much about javelin throwing.
[ترجمه ترگمان]او واقعا درباره پرتاب نیزه چندان چیزی نمی دانست
[ترجمه گوگل]او واقعا نمی دانست که چطور می شود
3. She was first in the javelin.
[ترجمه ترگمان]او اول نیزه را در دست داشت
[ترجمه گوگل]او برای اولین بار در کافه بود
4. Harriet came second in the javelin.
[ترجمه ترگمان]هریت بعد از آن که از روی زوبین پایین آمد، آمد
[ترجمه گوگل]هریت دومین عینک را گرفت
5. High jump and javelin throwing are field events.
[ترجمه ترگمان]پرش ارتفاع و پرتاب نیزه، رویداده ای می دانی هستند
[ترجمه گوگل]پرتاب پرش و پرتاب زردرنگ حوادث حوزه است
6. He poised the javelin in his hand before throwing it.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه آن را پرتاب کند، نیزه را در دستش قرار داد
[ترجمه گوگل]او قبل از پرتاب آن، دستش را در دستش گذاشت
7. Britain won a silver medal in the javelin.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا در پرتاب نیزه یک مدال نقره کسب کرد
[ترجمه گوگل]بریتانیا یک مدال نقره ای را به دست آورد
8. She came second in the javelin.
[ترجمه ترگمان]او دوباره به نیزه ضربه زد
[ترجمه گوگل]او در جعبه دوم آمد
9. Procris had given Cephalus a javelin that never failed to strike what it was aimed at.
[ترجمه ترگمان]Procris یک نیزه پرتاب کرده بود که هرگز نتوانسته بود به چیزی که هدف آن بود ضربه بزند
[ترجمه گوگل]پروکریس به کیفالوس داده بود که هرگز نتوانست اعتصابی را که در آن هدف گرفته بود، شکست دهد
10. The long jump, javelin and 800 are on the second.
[ترجمه ترگمان]پرش طول، نیزه و ۸۰۰ در جایگاه دوم قرار دارند
[ترجمه گوگل]پرش طول، زرد و 800 در مرحله دوم قرار دارند
11. Through his training, he met Olympic javelin gold medallist Tessa Sanderson.
[ترجمه ترگمان]او از طریق آموزش خود با Tessa Sanderson، دارنده مدال طلای المپیک در Sanderson، دیدار کرد
[ترجمه گوگل]از طریق آموزش او، تسا سندرسون مدال طلای المپیک را به دست آورد
12. Dana won the gold medal in the javelin.
[ترجمه ترگمان]دنا مدال طلا را در نیزه برد
[ترجمه گوگل]دانا مدال طلا را به دست آورد
13. Brandish spear and javelin against those who pursue me.
[ترجمه ترگمان]نیزه و نیزه علیه آن هایی که مرا تعقیب می کنند
[ترجمه گوگل]صلیب برانداز و کتک زدن علیه کسانی که مرا دنبال می کنند
14. The coach taught us how to launch a javelin.
[ترجمه ترگمان]مربی به ما یاد داد چطور یک پرتاب پرتاب کنیم
[ترجمه گوگل]مربی به ما آموخت که چگونه یک حلقه را بسازیم