کلمه جو
صفحه اصلی

inadvertence


معنی : سهو، سرسری، غفلت، بی ملاحظگی، بی توجهی، عدمتوبه، ندانستگی، عدمتعمد
معانی دیگر : خطا، اشتباه، بی توجهی (inadvertency هم می گویند)، عمد، ناخودآگاهی، ناخواستگی، بی خواستی، غیرعمدی

انگلیسی به فارسی

سهو، بی ملاحظگی، ندانستگی، بی توجهی، غفلت، غیرعمدی، عدم تعمد


ناامیدی، سهو، بی توجهی، عدمتوبه، بی ملاحظگی، ندانستگی، غفلت، عدمتعمد، سرسری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or condition of not paying attention; inattention.
مشابه: oversight

(2) تعریف: an unintended act or result.
مشابه: oversight

• carelessness, negligence, heedlessness; inattention, neglect

دیکشنری تخصصی

[حقوق] سهو، غفلت، عدم تعمد

مترادف و متضاد

سهو (اسم)
slip, error, mistake, wrong, blunder, oversight, inadvertence, omission, inadvertency, miscue

سرسری (اسم)
frivolity, inadvertence, carelessness, negligence, neglect, levity, flippancy, inadvertency

غفلت (اسم)
default, inadvertence, omission, negligence, neglect, inadvertency, laches

بی ملاحظگی (اسم)
incaution, inadvertence, flippancy, inadvertency, indiscretion

بی توجهی (اسم)
inadvertence, inadvertency, inattention, incuriosity

عدم توبه (اسم)
inadvertence, inadvertency

ندانستگی (اسم)
inadvertence, inadvertency

عدمتعمد (اسم)
inadvertence, inadvertency

neglect


Synonyms: indifference, oversight, omission


جملات نمونه

1. mistakes caused by inadvertence
اشتباهات ناشی از بی دقتی

2. Mistakes proceed from inadvertence.
[ترجمه ترگمان]اشتباهی از روی بی توجهی پیش می رود
[ترجمه گوگل]اشتباهات ناشی از نادیده گرفتن است

3. We all suffer reproaches for the inadvertence of a few.
[ترجمه ترگمان]همه ما به خاطر بی توجهی چند تایی از این سرزنش ها رنج می بریم
[ترجمه گوگل]ما همه چیز را برای ریاکاری چند نفر رنج می بریم

4. Unmeant: we should inadvertence and confrontation laugh to her .
[ترجمه ترگمان]Unmeant: ما باید inadvertence و confrontation را به او laugh
[ترجمه گوگل]ناخوشایند: ما باید نادیده گرفته و رویارویی او را بخنداند

5. To avoid inadvertence of inspection tour and increase work efficiency, software of data collection using bar code has been developed.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از inadvertence بازرسی بازرسی و افزایش بهره وری کار، نرم افزار مجموعه داده با استفاده از کد میله ای توسعه داده شده است
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از عدم اطمینان تور بازرسی و افزایش کارایی کار، نرم افزار جمع آوری داده ها با استفاده از کد بار کشی شده است

6. M : Emotional reactions, born of ignorance or inadvertence, are never justified.
[ترجمه ترگمان]M: واکنش های عاطفی، زاده نادانی و یا inadvertence، هرگز توجیه نمی شوند
[ترجمه گوگل]M: واکنش های احساسی، متولد شده از جهل یا بی پروایی، هرگز توجیه نمی شوند

7. It is impossible to put down the wallpaper that defaces the average American home of the lower middle class to mere inadvertence, or to the obscene humor of the manufacturers.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود ندارد که کاغذدیواری را که به طور متوسط خانه طبقه متوسط طبقه متوسط طبقه متوسط را به inadvertence صرف کرده و یا به طنز obscene تولید کنندگان تبدیل می کند، کاهش دهید
[ترجمه گوگل]این کاغذ دیواری غیرممکن است که به طور متوسط ​​خانه آمریکایی طبقه متوسط ​​پایین طبقه بندی می شود به صرفا نادرست بودن، یا طنز ناخوشایند تولید کنندگان

8. Study the prison you have built around yourself by inadvertence.
[ترجمه ترگمان]the را که در اطراف خود built مطالعه کنید
[ترجمه گوگل]زندانی را که توسط خودکشی در اطراف خود ساخته اید مطالعه کنید

9. Frankly that is a total of right, freedom of speech objects, but most likely because of inadvertence and offended the other side.
[ترجمه ترگمان]رک و پوست کنده بگویم که در کل حق آزادی بیان اشیا وجود دارد، اما به احتمال زیاد به خاطر of و offended طرف مقابل
[ترجمه گوگل]صادقانه بگویم که مجموع اشیاء حق، آزادی بیان است، اما به احتمال زیاد به علت نادیده گرفتن و طرف مقابل جرم است

mistakes caused by inadvertence

اشتباهات ناشی از بی‌دقتی



کلمات دیگر: