کلمه جو
صفحه اصلی

ghetto


معنی : محله کلیمی ها
معانی دیگر : (در اصل) نام محله ی یهودی نشین شهر ونیز در ایتالیا، (سابقا در اروپا) جوباره، جهود محله، محله ی یهودیان، محله کلیمی ها مخصوصا در ایتالیا، محل کوچکی ازشهر که محل سکونت اقلیت هااست

انگلیسی به فارسی

محله یهودی نشین، محله کلیمی ها


محله کلیمی ها (مخصوصا در ایتالیا)، محل کوچکی ازشهر که محل سکونت اقلیت ها است


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: ghettoes, ghettos
(1) تعریف: a part of a town or city in which members of a particular race, religion, nationality, ethnic group, or the like are forced by law to live.

- The Jews of Warsaw, Poland were compelled to live in a ghetto established by the Germans beginning in 1940.
[ترجمه ترگمان] یهودیان ورشو، لهستان، مجبور شدند در منطقه ای که توسط آلمان ها در سال ۱۹۴۰ تاسیس شد، زندگی کنند
[ترجمه گوگل] یهودیان ورشو، لهستان مجبور شدند در یک محل گتو که توسط آلمانی ها در 1940 آغاز شده بود، زندگی کنند

(2) تعریف: such an area that exists because of economic conditions or social pressures and not by law, esp. one populated by ethnic minorities.

- While many whites were moving from the city to the suburbs, most blacks of the time had little choice but to remain in the ghetto.
[ترجمه ترگمان] در حالی که بسیاری از سفیدها از شهر به حومه می آمدند، اغلب سیاهان زمان انتخاب کمی داشتند، اما در محله باقی می ماندند
[ترجمه گوگل] در حالی که بسیاری از سفیدپوستان از شهر به حومه حرکت می کردند، اکثر سیاهپوستان از زمان گاو نرفته بودند، اما در محله یهودی نشین باقی ماندند

(3) تعریف: a sphere, activity, occupation, or the like in which people feel isolated or restricted, as if in a ghetto.

- Lack of career opportunities for women made many feel they were confined to a "pink-collar ghetto."
[ترجمه ترگمان] فقدان فرصت های شغلی برای زنان باعث شد که افراد زیادی احساس کنند که به \"محله\" صورتی \" محدود شده اند
[ترجمه گوگل] فقدان فرصت های شغلی برای زنان باعث شد بسیاری از احساسات آنها محدود به 'محله یهودی نشین صورتی' شوند

• highly populated area of a city inhabited mainly by people of the same ethnic or minority group; formerly a section within a city in which jews were forced to live (especially during world war ii)
a ghetto is a part of a city which is inhabited by many people of a particular nationality, colour, religion, or class; used especially to refer to a poor area of a city.

مترادف و متضاد

محله کلیمی ها (اسم)
ghetto

slum


Synonyms: public squalor, rundown section of a city


جملات نمونه

1. Three-fourths of the apartments in the ghetto had no heat.
[ترجمه ترگمان]سه چهارم آن آپارتمان هنوز گرم نبود
[ترجمه گوگل]سه چهارم آپارتمان ها در محله یهودی نشین گرما ندارند

2. In proportion to their numbers young ghetto males commit seven times more homicides and 30 percent more suicides than young white males.
[ترجمه ترگمان]نسبت به تعداد their جوان، هفت بار خودکشی و ۳۰ درصد بیشتر از مردان سفیدپوست جوان خودکشی می کنند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با تعداد مردان یهودی نشین جوان، هفت مرتبه بیشترین قتل و 30 درصد بیشتر خودکشی نسبت به مردان جوان سفید پوست انجام می شود

3. Angleside is the black ghetto of Rummidge, where youth unemployment is eighty percent and rioting endemic.
[ترجمه ترگمان]Angleside، محله سیاه of است که در آن بیکاری جوانان هشتاد درصد و یک بیماری همه گیر است
[ترجمه گوگل]Angleside زاغه سیاه Rummidge است، که در آن بیکاری جوانان هشتاد درصد و شورش بومی است

4. No, I was a sort of insane ghetto personality who got off on the written word, and went berserk.
[ترجمه ترگمان]نه، من یک نوع محله ghetto بودم که روی کلمه نوشته شده بود و از کوره در رفت
[ترجمه گوگل]نه، من یک شخصیت دیوونه گتو بودم که بر روی کلمه نوشته شده بود و رفتم برسکر

5. Martha was planning to break out of the ghetto of poetry.
[ترجمه ترگمان]مارتا در حال برنامه ریزی برای شکستن of شعر بود
[ترجمه گوگل]مارتا قصد داشت به خارج شدن از محله یهودی نشین شعر برود

6. Anytime they had a disturbance in the ghetto he would call me.
[ترجمه ترگمان]هر وقت یه آشوب توی محله داشتم اون به من زنگ می زد
[ترجمه گوگل]هر زمان آنها در محله یهودی نشین او را فراخواندند

7. I was frustrated by my ghetto, sickened by my reputation.
[ترجمه ترگمان]از ghetto من ناامید شده بودم و از شهرتی که داشتم به هم ریخت
[ترجمه گوگل]من توسط یهودی نشین ناامید شدم، توسط شهرتم مریض شدم

8. Nearly all teenaged girls in the ghetto know-and many of them celebrate-this day of emancipation.
[ترجمه ترگمان]تقریبا تمام دختران نوجوان در محله می دانند - و بسیاری از آن ها این روز آزادی را جشن می گیرند
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام دختران نوجوان در محله یهودی نشین می دانند و بسیاری از آنها جشن می گیرند - این روز رهایی

9. The ghetto schools were crowded, while hundreds of classrooms stood empty in white schools.
[ترجمه ترگمان]مدارس محله شلوغ بودند، در حالی که صدها کلاس درس در مدارس سفید خالی بودند
[ترجمه گوگل]مدارس محله یهودی نشین شلوغ بودند، درحالیکه صدها کلاس درس در مدارس سفید خالی ایستادند

10. The movie shows the stark realities of life in the ghetto.
[ترجمه ترگمان]فیلم واقعیت های تلخ زندگی در محله را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این فیلم واقعیات سخت زندگی در محله یهودی نشین را نشان می دهد

11. He tended to stick to the relative safety of San Francisco's gay ghetto.
[ترجمه ترگمان]تمایل داشت که به امنیت نسبی محله همجنس گرا سان فرانسیسکو پایبند باشد
[ترجمه گوگل]او تمایل داشت به امنیت نسبی محله یهودی نشین سان فرانسیسکو برسد

12. The south coast of Spain has become something of a tourist ghetto.
[ترجمه ترگمان]ساحل جنوبی اسپانیا به بخشی از منطقه توریستی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]سواحل جنوبی اسپانیا چیزی از یک گتو هندوستان تبدیل شده است

13. In Sanchersville, she opened a storefront law office perforating the heart of the ghetto.
[ترجمه ترگمان]او در Sanchersville، یک دفتر قانون کار در قلب محله را افتتاح کرد
[ترجمه گوگل]در سنچرسویل، او یک دفتر حقوقی برای باز کردن قلب محله یهودی نشین افتتاح کرد

14. What a sheltered life she leads, in her self-built lavender ghetto.
[ترجمه ترگمان]در آن زندگی پناه دهنده، او در محله خود - lavender - built زندگی می کند
[ترجمه گوگل]چه زندگی انسانی او را در گتوی اسطوخودوس خود ساخته است

15. And desire and dedication are easier to come by when the alternative is a one-way ticket back to the ghetto.
[ترجمه ترگمان]و آرزو و فداکاری این است که زمانی که جایگزین یک بلیط یک طرفه در محله است، بیایید
[ترجمه گوگل]و تمایل و تعهد آسان تر از زمانی است که جایگزین یک بلیط یک طرفه به محله یهودی نشین است

پیشنهاد کاربران

محله های پست شهر

محله اقلیت های مذهبی یا نژادی ( معمولا فقیرنشین )

محله ی اقلیت نشین ها، اقلیت نشین

زاغه نشین


کلمات دیگر: