کلمه جو
صفحه اصلی

harp


معنی : سرند، غربال، الک، چنگ، بصدا در اوردن، چنگ زدن، ترغیب کردن
معانی دیگر : (با: on یا upon) روی چیزی پیله کردن، (مصرا) درباره ی چیزی حرف زدن، (موسیقی) چنگ، هارپ، هر چیز به شکل چنگ، ابزار یا ساز چنگ مانند، (خودمانی) سازدهنی، (نجوم) رجوع شود به: lyra، (موسیقی) چنگ نواختن، چنگ الت موسیقی

انگلیسی به فارسی

چنگ (الت موسیقی)، چنگ زدن، بصدا در آوردن، ترغیب کردن، غربال، الک، سرند


ساز چنگ، چنگ، غربال، الک، سرند، چنگ زدن، بصدا در اوردن، ترغیب کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large musical instrument that consists of an upright triangular frame fitted with forty-six strings of graduated lengths, played by plucking with the fingers.

(2) تعریف: something with a similar triangular shape.

(3) تعریف: (informal) a harmonica.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: harps, harping, harped
• : تعریف: to play a harp.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: harper (n.)
• : تعریف: to talk or write about repeatedly and tiresomely (fol. by on or upon).

- He was always harping on his lack of money.
[ترجمه ترگمان] همیشه به خاطر کمبود پول پافشاری می کرد
[ترجمه گوگل] او همیشه با کمبود پول مواجه بود

• large stringed instrument with an upright triangular frame which is played by plucking the strings with the fingers
play on a harp; dwell tediously on a subject
a harp is a large musical instrument consisting of a triangular frame with vertical strings which you pluck with your fingers.
if you harp on about something, you keep talking about it; an informal expression, used showing disapproval.

مترادف و متضاد

سرند (اسم)
brattle, chaffer, screen, bolt, riddle, bolter, harp

غربال (اسم)
chaffer, screen, riddle, bolter, sieve, harp, cribble, ethmoid bone

الک (اسم)
bolter, sieve, harp, sifter, scalp

چنگ (اسم)
paw, grapnel, gripe, harp, claw, clutch, grip, lyre, nail, grapple, pad, trombone

بصدا در اوردن (فعل)
sound, pluck, harp

چنگ زدن (فعل)
grab, clapperclaw, grasp, catch, harp, claw, clutch

ترغیب کردن (فعل)
encourage, cheer, influence, put, harp, persuade

جملات نمونه

1. She began to harp us to drink after dinner.
[ترجمه Elham] او شروع به اصرار به ما برای نوشیدن بعد از شام کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از شام شروع به نواختن کرد
[ترجمه گوگل]او شروع کرد به خوردن ما بعد از شام

2. He played an Irish melody on the harp.
[ترجمه Bb] او یک اهنگ ایرلندی را با چنگ نواخت
[ترجمه Milad] او یک ملودی ایرلندی را با چنگ نواخت.
[ترجمه ترگمان]او یک ملودی ایرلندی را با چنگ نواخت
[ترجمه گوگل]او یک ملودی ایرلندی را روی هارپ انجام داد

3. By means of pedals, a harp can be set in any desired key.
[ترجمه ترگمان]با پدال های of، یک چنگ می تواند در هر کلید مورد نظر تنظیم شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از پدال ها، می توان در هر کلید دلخواه تنظیم کرد

4. to harp on the same string.
[ترجمه ترگمان] با همون نخ چنگ بزنن
[ترجمه گوگل]به حرف زدن بر روی همان رشته

5. She's a wizard at playing harp.
[ترجمه شیما فرشادی] او در نواختن هارپ ( غربال ) معجزه میکند
[ترجمه Arvin] اویک جادوگر در نواختن غربال است
[ترجمه T.N] او در نواختن چنگ جادوگری است.
[ترجمه ترگمان]جادوگر در بازی چنگ است
[ترجمه گوگل]او یک جادوگر است که در حال بازی کردن هارپ است

6. When her harp arrives at the parsonage, Edmund spends happy hours listening to her music.
[ترجمه ترگمان]وقتی که چنگ به خانه کشیشی برسد، ادموند ساعت های خوشی را که به موسیقی گوش می دهد می گذراند
[ترجمه گوگل]هنگامی که هارپ به پارسا می آید، ادموند ساعت های شاد را با گوش دادن به موسیقیش صرف می کند

7. The harp, an instrument Britten favored, proved particularly pleasing, its celestial tones foreshadowing Billy's dire end.
[ترجمه ترگمان]چنگ، وسیله ای که به دل خواه خود مورد علاقه بود، به ویژه خوشایند بود، و صدای آسمانی آن در پایان وخیمی به سر می برد
[ترجمه گوگل]هارپ، ابزار Britten مورد علاقه، به خصوص لذت بخش، دلایل آسمانی خود را پیش بینی پایان بی پایان بیلی است

8. Power, a New Zealander, plays the blues harp and the chromatic harmonica.
[ترجمه ترگمان]قدرت، یک Zealander جدید، با چنگ بلوز و the رنگی بازی می کند
[ترجمه گوگل]قدرت، رزمندگان جدید، هارپ بلوز و هماهنگی رنگی را بازی می کند

9. I note this, and harp on her imperfections, as a defence mechanism.
[ترجمه ترگمان]من این را یادداشت می کنم و چنگ را به عنوان مکانیزم دفاعی به چنگ می آورم
[ترجمه گوگل]من این را یادآوری می کنم، و بر روی نواقص آن، به عنوان یک مکانیسم دفاع، هارپ می گویم

10. But the Tories would be unwise to harp on about Mr Kinnock's.
[ترجمه ترگمان]اما در مورد آقای Kinnock، چنگ محافظه کاران بی فایده است
[ترجمه گوگل]اما توری ها در مورد آقای کینوک بی پروایی می کنند

11. The third time, Jack stole a golden harp and was almost caught.
[ترجمه ترگمان]بار سوم، جک یک چنگ طلایی دزدید و تقریبا گیر افتاد
[ترجمه گوگل]سومین بار، جک یک هارپ طلایی را دزدید و تقریبا گرفتار شد

12. She gave harp lessons and sent her son firmly to school.
[ترجمه ترگمان]درس چنگ گرفت و پسرش را محکم به مدرسه فرستاد
[ترجمه گوگل]او درس های هارو را به او داد و پسرش را به طور مداوم به مدرسه فرستاد

13. They had brought the harp into her bedchamber for me, all freshly strung.
[ترجمه ترگمان]آن ها چنگ را به اتاق خوابش برده بودند، برای من که تازه strung شده بود
[ترجمه گوگل]آنها آرچ را به منزلش آورده بودند، همه تازه وارد شده بودند

14. One unkempt mound bore a glass with a Harp Lager insignia, filled with greenish water.
[ترجمه ترگمان]یک پشته ژولیده، یک لیوان بزرگ، با یک بطری چنگ پر دار، که پر از آب سبز رنگ بود، داشت
[ترجمه گوگل]یک تپه بی روح شیشه ای با علامت های هارپ Lager با آب سبز پر شده است

She kept harping on her husband's inefficiency.

او مرتباً درباره‌ی بی‌عرضگی شوهرش حرف می‌زد.


پیشنهاد کاربران

ساز چنگ دستی

خانم رویا خواهشمندم اینقدر چرت نگو آخه کی تورو می خواد دنبال کنه که هیچ راجب کلمه نمی گی اصن دنبال کننده می خوای چه کار برو به کارت برس

یک نوع ساز بزرگ و قدیمی و ساز چنگ است

رایا ن رویآ!اقای دونقطه!

یک ســاز قدیمی به نام چــنـگ

چنگ یا هارپ یک سازه ی باستانی در ایران

ساز چنگ. یه نوع ساز خیلی خاص و قدیمیه

یک نوع ساز چنگ

ساز چنگ

ساز بسیار قدیمی

طبل

به معنی ساز چنگ هست . یعنی سازی که با چنگ زده میشه
اگه میخواهید مرا دنبال کنید روی اسم بفش رنگ ِ Miss. Raya کلیک کنین .
زحمت لایک هم بکشین
با تشکر

a pair of round metal plastic that make a loud ringing sound

A large musical instrument with many strings from top to bottom

ساز
باحاله

سنتور چوبی

یک نوع ساز قدیمی به نام چنگ
اسمم هم یک رازه به هیچ کی نمیگم
حالا لایک بده👍

A large musical معنی این کلمه ساز چنگ است و با دست هم این کار را انجام می دهند

چنگ

( nown )
large musical instrument with many strings from top to botto
ساز چنگ، از همونا که تو داستان لوبیا سحر امیز بود و جک اونو دزدید😆
کانون زبان ایران

سازی است که با دست یا چنگ انسان زده می شود.
در کانون زبان ایران ( ILI ) به معنی اسم آمده ( NOUN ) و تعریف به انگلیسیش می شه:

large musical instrument with many strings from top to botto

فارسی:

ساز بزرگ موسیقی با سیم های زیادی از بالا تا بوتو

سپاس

An instrument with the thin ropes with diffrent sounds
Thanks
Kanoon zaban🙏❤

musical instrument with many strings from top to botto
چنگ
کانون زبان ایران
ممنون که شما بهترین ها لایک می کنید

چنگ یا هارپ یک وسیله برای نواختن است

رو موضوعی پیله کردن


کلمات دیگر: