کلمه جو
صفحه اصلی

hairless


معنی : طاس، بی مو
معانی دیگر : کچل، خشنگ

انگلیسی به فارسی

بدون مو، بی مو، طاس


بی مو


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: having no hair; bald.
متضاد: hairy, hirsute

• bald; lacking hair
a part of your body that is hairless has no hair on it.

مترادف و متضاد

Antonyms: furry, hairy, hirsute


طاس (صفت)
bald, hairless, glabrous, bald-headed

بی مو (صفت)
bald, hairless, glabrous, smooth

without growth on body part


Synonyms: bald, baldheaded, beardless, clean-shaven, cue ball, depilated, egghead, glabrate, glabrescent, glabrous, shaved, shaven, shorn, skinhead, smooth, smooth-faced, tonsured, whiskerless


جملات نمونه

hairless chest

سینه‌ی بی‌مو


1. hairless chest
سینه ی بی مو

2. To my mind, a hairless armpit looks unnatural.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، یه بغل بی موی غیر طبیعی به نظر میاد
[ترجمه گوگل]به نظر من، یک زیر بغل بدون مو به نظر غیر طبیعی است

3. Young rabbits are born blind and hairless.
[ترجمه ترگمان]خرگوش های جوان کور و بی مو به دنیا می آیند
[ترجمه گوگل]خرگوش های جوان کور و بی مو هستند

4. No wonder the high-voiced boys with smooth, hairless cheeks hated her.
[ترجمه ترگمان]هیچ تعجبی نداشت که پسرهای قد بلند با گونه های صاف و بی عاری از او از او متنفر بودند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که پسران با صدای بلند، با گونه های نرم و بی مو، از او نفرت داشتند

5. A hairless philosopher who lives in the wilderness, meditates and kills people.
[ترجمه ترگمان]یک فیلسوف hairless که در بیابان زندگی می کند، مردم را می کشد و می کشد
[ترجمه گوگل]فیلسوف بی مو، که در بیابان زندگی می کند، مردم را مدیتیشن و کشتن می دهد

6. And I envied his smooth, hairless chest, with its peachy tan.
[ترجمه ترگمان]و من به سینه صاف و بی موی او رشک بردم
[ترجمه گوگل]و من به سینه خود صاف و بی مو، و با مش قهوهای پهن خود غبطه می خورم

7. The hairless sons of Scinde are another hint about how close he came to the mechanism of heredity.
[ترجمه ترگمان]فرزندان بی موی of اشاره دیگری به این موضوع دارند که او به مکانیسم وراثت نزدیک شده است
[ترجمه گوگل]پسران بی موی Scinde اشاره دیگری به چگونگی نزدیک شدن به مکانیسم وراثت است

8. They were humanoids: short, Caucasian but hairless, with thin lips and bulging black eyes.
[ترجمه ترگمان]They بودند؛ کوتاه قد، سفید، سفید، با لبان نازک و چشمان درشت سیاه
[ترجمه گوگل]آنها humanoids بودند: کوتاه، قفقازی اما بی مو، با لب های ناز و چشمان سیاه و سفید

9. The red light of fires reflected from the hairless cranium.
[ترجمه ترگمان]نور سرخ آتش از کاسه سر بی موی سر در می آورد
[ترجمه گوگل]نور قرمز آتش سوزی منعکس شده از مدفوع بی مو است

10. The Oracle's scabrous, hairless scalp is - fortunately - mostly concealed by the black hood of his robe.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کلاه سیاه ردایش - که بیشتر آن توسط کلاه سیاه ردایش پنهان شده بود
[ترجمه گوگل]شال و روسری ناخن اوراکل - خوشبختانه - اغلب توسط کاپوت سیاه کت و شلوار خود پنهان شده است

11. A hairless chest would have been a great advantage for a bisexual like myself.
[ترجمه ترگمان]یک صندوق بدون مو برای یک جنسی مثل من از یک سو استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]یک قفسه سینه بدون مو، یک مزیت بزرگ برای دوجنس گرا مانند خودم بود

12. These become hairless and develop septic sores.
[ترجمه ترگمان]اینها بی مو می شوند و زخمه ای septic ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]اینها بی مو و پا زده می شوند و زخم های سپتیک ایجاد می کنند

13. It was a sight to watch my hairless Sindu walking towards her classroom.
[ترجمه ترگمان]دیدن موی بی موی من در حال قدم زدن به سمت کلاسش بود
[ترجمه گوگل]این یک دیدگاه بود برای تماشای Sindu بدون سر و صدا به سمت کلاس درس خود

14. Wherever the body is hairless, the skin is soft and smooth.
[ترجمه ترگمان]هر جا که بدن بی مو باشد، پوست نرم و نرم است
[ترجمه گوگل]هر کجا که بدن بی مو است، پوست نرم و صاف است


کلمات دیگر: