کلمه جو
صفحه اصلی

haircut


معنی : موچینی
معانی دیگر : سلمانی، اصلاح موی سر، مد آرایش مو

انگلیسی به فارسی

موچینی، سلمانی


اصلاح مو، موچینی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: haircutting (n.)
(1) تعریف: the act or process of cutting hair.

(2) تعریف: the style or shape in which hair is cut.
مشابه: coiffure

• act of cutting the hair; hairstyle which results from cutting the hair
if you have a haircut, someone cuts your hair for you.
a haircut is also the style in which your hair has been cut.

مترادف و متضاد

موچینی (اسم)
haircut

trim


Synonyms: trimming, shingling, bob, crew cut, pompadour, feather cut, bangs, buzz cut, hairdo, hairstyle


جملات نمونه

1. gi haircut
مد سلمانی نظامی

2. get a haircut
سلمانی رفتن

3. give a haircut
سلمانی کردن،اصلاح کردن

4. last night i went to get a haircut
دیشب رفتم سلمانی.

5. I've had a really awful haircut.
[ترجمه ترگمان]من موهای خیلی وحشتناکی داشتم
[ترجمه گوگل]من یک مدل موی بسیار افتضاح داشتم

6. How much do you charge for a haircut ?
[ترجمه ترگمان]برای اصلاح موهات چقدر پول می گیری؟
[ترجمه گوگل]چقدر برای مویی هزینه می کنید؟

7. I see you've had a haircut.
[ترجمه ترگمان]می بینم که موهات رو کوتاه کردی
[ترجمه گوگل]من می دونم یه موی کوتاه داشتم

8. They ragged him about his haircut.
[ترجمه ترگمان]موهایش را پاره کرده بود و موهایش را پاره کرده بود
[ترجمه گوگل]آنها او را در مورد مدل موهایش پاره کردند

9. I haven't had a haircut for months!
[ترجمه ترگمان]ماه ها بود که موهایش را کوتاه نکرده ام!
[ترجمه گوگل]من چند ماهه موندم

10. I like your haircut - it's very chic.
[ترجمه Abadis Orginal mean] من مویت را دوست دارم . خیلی شیک است.
[ترجمه ترگمان] از موهات خوشم میاد - خیلی شیک - ه
[ترجمه گوگل]من موی خود را دوست دارم - بسیار شیک است

11. I don't want any comments on/about my new haircut, thank you!
[ترجمه ترگمان]در مورد موهای جدیدم هم هیچ نظری ندارم، متشکرم!
[ترجمه گوگل]من هیچ نظری در مورد مدل موهای جدیدم نمی خواهم، از شما متشکرم!

12. With that dress and your new haircut, you'll knock him dead.
[ترجمه ترگمان]با اون لباس و موهای تازه تو اون رو به کشتن میدی
[ترجمه گوگل]با استفاده از لباس و مدل موی جدید خود، او را مرده می بینید

13. That haircut takes years off her.
[ترجمه ترگمان] این مدل مو خیلی طول می کشه
[ترجمه گوگل]این کوتاه کردن موهای سالم از او طول می کشد

14. Do you like my new haircut?
[ترجمه ترگمان]از مدل موی جدیدم خوشت میاد؟
[ترجمه گوگل]آیا موهای جدید من را دوست دارید؟

15. Do you think my new haircut makes me look a bit square?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی مدل موی جدیدم منو یه ذره مربع نشون میده؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید که مدل موهای جدید من به نظر می رسد کمی مربع است؟

Last night I went to get a haircut.

دیشب رفتم سلمانی.


اصطلاحات

get a haircut

سلمانی رفتن


give a haircut

سلمانی کردن، اصلاح کردن


پیشنهاد کاربران

مدل مو _ اصلاح مو _
The act of having ur hair cut
Negah 14 tehran: )

آرایشگر

عامیانه به معنای ریزش چیزی هم بکار میره، مثل ریزش ارزش سهام

مدل مو

تعدیلات انجام شـده در ارزش ( مدیریت مالی )

haircut به معنی کوتاهی مو


کلمات دیگر: