1. She has brown hair, hazel eyes and a fresh complexion.
[ترجمه ترگمان]موهای قهوه ای، چشم های فندقی و چهره تازه دارد
[ترجمه گوگل]او دارای موهای قهوه ای، چشم های قرمز و چهره تازه است
2. 'What?' asked Hazel, with a touch of irritation.
[ترجمه ترگمان]چی؟ و از هیزل پرسید:
[ترجمه گوگل]'چی؟' هیزل با لمس تحریک پذیری پرسید
3. Her large hazel eyes bubbled with enthusiasm, but already there were the first crinkles of maturity appearing at their downcast corners.
[ترجمه ترگمان]چشم های عسلی درشتش با شور و شوق می جوشید، اما در همان لحظه نخستین نشانه های بلوغ در گوشه their پدیدار شده بود
[ترجمه گوگل]چشم های بزرگ فندقی اش با شور و شوق، اما در حال حاضر اولین لکه های بلوغ ظاهر می شود در گوشه پایین خود را وجود دارد
4. She has a pale complexion and hazel eyes.
[ترجمه ترگمان]چهره رنگ پریده و چشم های فندقی دارد
[ترجمه گوگل]او چهره ای کم رنگ و چشم های قرمز دارد
5. Hazel did not care for the look of the trees.
[ترجمه ترگمان]هیزل به نظر درخت ها توجهی نداشت
[ترجمه گوگل]هازل به نظر درختان توجه نداشت
6. Hazel squatted on his haunches and stared at the orderly forest of small, glaucous trees with their columns of black-and-white bloom.
[ترجمه ترگمان]فندقی رنگش روی پاهایش چمباتمه زده بود و به جنگل کوچک سبز و سبز با ستون هایی از شکوفه سفید و سفید خیره شده بود
[ترجمه گوگل]هیزل بر روی تپه های خود نشسته و به جنگل های منظم درختان کوچک و درخشان با ستون هایی از شکوفه های سیاه و سفید نگاه کرد
7. The messenger departed in search of witch hazel for his neck, leaving Blondel even more despondent than before.
[ترجمه ترگمان]قاصد از اتاق بیرون رفت و در جستجوی رنگ عسلی برای گردن خود رها شد و از پیش حتی بیش از پیش اندوهگین شد
[ترجمه گوگل]رسول در جستجوی گردن گوزن جادوگر ترک کرد، بلاندل حتی بیشتر از قبل محو شد
8. Grief does not change you, Hazel. It reveals you. John Green
[ترجمه ترگمان]اندوه تو را تغییر نمی دهد، فندقی این را آشکار می کند جان گرین
[ترجمه گوگل]غم و اندوه شما را تغییر نمی دهد، هازل این شما را نشان می دهد جان سبز
9. Washing her clothes was no simple matter with Hazel there.
[ترجمه ترگمان]شستن لباس ها برایش آسان نبود
[ترجمه گوگل]شستن لباس هایش هیچ مشکلی با هیزل وجود نداشت
10. Hazel knew whenever Muriel drew a deep breath.
[ترجمه ترگمان]هیزل، هر وقت \"میوریل\" یه نفس عمیق می کشید
[ترجمه گوگل]هازل هر زمان که موریل نفس عمیق کشید، می دانست
11. Hazel covered the distance down the slope in a few seconds.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند ثانیه، هیزل، مسافت کمی را طی کرده بود
[ترجمه گوگل]هیزل فاصله چندین ثانیه را از شیب خارج می کند
12. Hazel and his companions had been on the jump for nearly two days.
[ترجمه ترگمان]هیزل و همراهانش بیش از دو روز از جا پریدند
[ترجمه گوگل]هیزل و همراهانش تقریبا دو روز در حال پریدن بودند
13. Freshly cut hazel can throw out branches 3m long in a season.
[ترجمه ترگمان]فندق می شکند و می تواند شاخه ها را در یک فصل ۳ متر پرتاب کند
[ترجمه گوگل]فلفل تازه برش می تواند شعاع 3 متر طول در یک فصل را از بین ببرد
14. In the How to series, Hazel Richardson traces the development of scientific ideas and their applications.
[ترجمه ترگمان]Hazel ریچاردسون در چگونگی مجموعه ای از ایده ها، توسعه ایده های علمی و کاربردهای آن ها را رد می کند
[ترجمه گوگل]هیزل ریچاردسون در چگونگی سریال، توسعه ایده های علمی و برنامه های کاربردی خود را نشان می دهد
15. Big, hazel eyes and cold, blue ones.
[ترجمه ترگمان]چشم های بزرگ، چشم های فندقی و چشم های آبی
[ترجمه گوگل]چشم های بزرگ، چشم های قرمز و آبی روشن