کلمه جو
صفحه اصلی

hazel


معنی : درخت فندق، چوب فندق، رنگ فندقی
معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت فندق (جنس corylus از خانواده ی birch)، رجوع شود به: hazelnut، چوب درخت فندق، (رنگ) فندقی، قهوه ای مایل به سرخ، وابسته به درخت گردو یا چوب آن، اسم خاص مونث

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) درخت فندق، چوب فندق، رنگ فندقی


فندق، درخت فندق، چوب فندق، رنگ فندقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various shrubs or small trees, many of which bear edible nuts.

- They planted these hazels last year.
[ترجمه ترگمان] آن ها سال گذشته این hazels را کار گذاشتند
[ترجمه گوگل] آنها سال گذشته این گیاهان را کشتند

(2) تعریف: the wood or nut of such a shrub or tree.

- Our garden furniture is made of hazel.
[ترجمه ترگمان] مبلمان باغ ما از فندق ساخته شده است
[ترجمه گوگل] مبلمان باغ ما از فندق ساخته شده است

(3) تعریف: a yellowish or greenish brown color.

- Hazel is the color of her eyes.
[ترجمه ترگمان] هیزل، رنگ چشمانش است
[ترجمه گوگل] هازل رنگ چشم او است
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or made from the hazel.

- I have a beautiful box made of hazel and oak woods.
[ترجمه ترگمان] من یک جعبه زیبا از چوب فندق و چوب بلوط دارم
[ترجمه گوگل] من یک جعبه زیبا از چوب جنگلی و بلوط ساخته ام

(2) تعریف: of or pertaining to the color hazel.

- My eyes are brown, but my sister's are hazel.
[ترجمه الی کریمی] چشمانم قهوه ای هستن اما مال خواهرم عسلی اند.
[ترجمه ترگمان] چشمانم قهوه ای هستند، اما رنگ خواهرم عسلی است
[ترجمه گوگل] چشمانم قهوه ای است، اما خواهر من فندق است

• small tree or shrub; hazelnut, edible nut of this tree; golden-brown color
a hazel is a small tree which has edible nuts.
hazel eyes are greenish-brown.

مترادف و متضاد

درخت فندق (اسم)
filbert, hazel

چوب فندق (اسم)
hazel

رنگ فندقی (صفت)
hazel

جملات نمونه

1. She has brown hair, hazel eyes and a fresh complexion.
[ترجمه ترگمان]موهای قهوه ای، چشم های فندقی و چهره تازه دارد
[ترجمه گوگل]او دارای موهای قهوه ای، چشم های قرمز و چهره تازه است

2. 'What?' asked Hazel, with a touch of irritation.
[ترجمه ترگمان]چی؟ و از هیزل پرسید:
[ترجمه گوگل]'چی؟' هیزل با لمس تحریک پذیری پرسید

3. Her large hazel eyes bubbled with enthusiasm, but already there were the first crinkles of maturity appearing at their downcast corners.
[ترجمه ترگمان]چشم های عسلی درشتش با شور و شوق می جوشید، اما در همان لحظه نخستین نشانه های بلوغ در گوشه their پدیدار شده بود
[ترجمه گوگل]چشم های بزرگ فندقی اش با شور و شوق، اما در حال حاضر اولین لکه های بلوغ ظاهر می شود در گوشه پایین خود را وجود دارد

4. She has a pale complexion and hazel eyes.
[ترجمه ترگمان]چهره رنگ پریده و چشم های فندقی دارد
[ترجمه گوگل]او چهره ای کم رنگ و چشم های قرمز دارد

5. Hazel did not care for the look of the trees.
[ترجمه ترگمان]هیزل به نظر درخت ها توجهی نداشت
[ترجمه گوگل]هازل به نظر درختان توجه نداشت

6. Hazel squatted on his haunches and stared at the orderly forest of small, glaucous trees with their columns of black-and-white bloom.
[ترجمه ترگمان]فندقی رنگش روی پاهایش چمباتمه زده بود و به جنگل کوچک سبز و سبز با ستون هایی از شکوفه سفید و سفید خیره شده بود
[ترجمه گوگل]هیزل بر روی تپه های خود نشسته و به جنگل های منظم درختان کوچک و درخشان با ستون هایی از شکوفه های سیاه و سفید نگاه کرد

7. The messenger departed in search of witch hazel for his neck, leaving Blondel even more despondent than before.
[ترجمه ترگمان]قاصد از اتاق بیرون رفت و در جستجوی رنگ عسلی برای گردن خود رها شد و از پیش حتی بیش از پیش اندوهگین شد
[ترجمه گوگل]رسول در جستجوی گردن گوزن جادوگر ترک کرد، بلاندل حتی بیشتر از قبل محو شد

8. Grief does not change you, Hazel. It reveals you. John Green
[ترجمه ترگمان]اندوه تو را تغییر نمی دهد، فندقی این را آشکار می کند جان گرین
[ترجمه گوگل]غم و اندوه شما را تغییر نمی دهد، هازل این شما را نشان می دهد جان سبز

9. Washing her clothes was no simple matter with Hazel there.
[ترجمه ترگمان]شستن لباس ها برایش آسان نبود
[ترجمه گوگل]شستن لباس هایش هیچ مشکلی با هیزل وجود نداشت

10. Hazel knew whenever Muriel drew a deep breath.
[ترجمه ترگمان]هیزل، هر وقت \"میوریل\" یه نفس عمیق می کشید
[ترجمه گوگل]هازل هر زمان که موریل نفس عمیق کشید، می دانست

11. Hazel covered the distance down the slope in a few seconds.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند ثانیه، هیزل، مسافت کمی را طی کرده بود
[ترجمه گوگل]هیزل فاصله چندین ثانیه را از شیب خارج می کند

12. Hazel and his companions had been on the jump for nearly two days.
[ترجمه ترگمان]هیزل و همراهانش بیش از دو روز از جا پریدند
[ترجمه گوگل]هیزل و همراهانش تقریبا دو روز در حال پریدن بودند

13. Freshly cut hazel can throw out branches 3m long in a season.
[ترجمه ترگمان]فندق می شکند و می تواند شاخه ها را در یک فصل ۳ متر پرتاب کند
[ترجمه گوگل]فلفل تازه برش می تواند شعاع 3 متر طول در یک فصل را از بین ببرد

14. In the How to series, Hazel Richardson traces the development of scientific ideas and their applications.
[ترجمه ترگمان]Hazel ریچاردسون در چگونگی مجموعه ای از ایده ها، توسعه ایده های علمی و کاربردهای آن ها را رد می کند
[ترجمه گوگل]هیزل ریچاردسون در چگونگی سریال، توسعه ایده های علمی و برنامه های کاربردی خود را نشان می دهد

15. Big, hazel eyes and cold, blue ones.
[ترجمه ترگمان]چشم های بزرگ، چشم های فندقی و چشم های آبی
[ترجمه گوگل]چشم های بزرگ، چشم های قرمز و آبی روشن

پیشنهاد کاربران

قهوه ای مایل به زرد و دارای رنگدانه های سبز یا خاکستری، سبز و قهوه ای

Hazel eyes نوعی رنگ چشم است که قهوه ای و سبز و گاهی طلایی به نظر می رسد

Hi, I'm Hazel from England. I've always been looking for the meaning of my name, which I found today

رنگ چشم" میشی " گفته میشه بش تو فارسی


کلمات دیگر: