کلمه جو
صفحه اصلی

halcyon


معنی : روز ارام، ایام خوب گذشته
معانی دیگر : (پرنده ی افسانه ای که معتقد بودند در چله ی زمستان دریا را آرام نگه می دارد و تقریبا مشابه سیمرغ یا عنقا در ادبیات شرقی است) هلسیون، شه مرغ، (جانور شناسی) مرغ ماهیخوار (از جنس halcyon - بومی جنوب شرقی آسیا و استرالیا)، وابسته به این پرنده، مره افسانه ای که دریا را ارام میکند

انگلیسی به فارسی

چلچراغ، روز ارام، ایام خوب گذشته


مرغ افسانه ای که دریا را ارام می‌کند ، ایام خوب گذشته، روز ارام


انگلیسی به انگلیسی

• calm, peaceful, tranquil; free from worry, happy; of or pertaining to the halcyon or kingfisher
kingfisher, small european diving bird with bright plumage and a long beak; (greek mythology) bird that calmed the sea; (greek mythology) woman who was turned into a kingfisher
a halcyon time is a peaceful or happy one; a formal word.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a mythical bird identified with the kingfisher and believed to have the power to calm the sea during the winter solstice.

(2) تعریف: any of several kingfishers of southern Asia and Australia.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: tranquil; peaceful; calm.
مشابه: pacific, peaceful, placid, tranquil

- Gales tossed the ship all night, but the sun rose on halcyon seas.
[ترجمه ترگمان] شرکت گیل تمام شب کشتی را به هوا پرتاب کرد، اما خورشید بر فراز دریاهای آرام قرار گرفت
[ترجمه گوگل] گالس کشتی را در تمام شب پرتاب کرد، اما خورشید در دریاهای خلیج افزایش یافت

(2) تعریف: happy and carefree.

- halcyon days of childhood
[ترجمه ترگمان] روزه ای آرام و آرام کودکی
[ترجمه گوگل] روزهای کودکی دوران کودکی

مترادف و متضاد

Synonyms: at peace, balmy, bucolic, gentle, golden, happy, harmonious, palmy, pastoral, quiet, serene, soothing, still, sunny, tranquil, untroubled


روز ارام (اسم)
halcyon

ایام خوب گذشته (صفت)
halcyon

calm, peaceful


جملات نمونه

1. Those were the halcyon days of Athens ( fifth century BC ) when she produced her finest poetry and drama, architecture and sculpture.
[ترجمه ترگمان]آن روزه ای آرام آتن (قرن پنجم پیش از میلاد)بود که زیباترین اشعار و نمایشنامه نویسی، معماری و مجسمه سازی را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]وقتی که او بهترین شعر و نمایشنامه، معماری و مجسمه سازی خود را تولید کرد، آن روزهای آتلانتیک (قرن پنجم قبل از میلاد) بود

2. She recalled the halcyon days of her youth.
[ترجمه ترگمان]روزه ای آرام جوانی را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]او روزهای جوانی اش را به یاد آورد

3. It was all a far cry from those halcyon days in 1990, when he won three tournaments on the European tour.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۰، هنگامی که او سه تورنمنت در تور اروپا به دست آورد، از آن روزه ای آرام و آرام، فریاد بلندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]در سال 1990، زمانی که او سه مسابقات در تور اروپا را به دست آورد، همه چیز به دور از آن روزها بود

4. Those were the halcyon days of Athens when she produced her finest poetry and drama, architecture and sculpture.
[ترجمه ترگمان]آن روزه ای آرام آتن بود که زیباترین اشعار و نمایشنامه نویسی، معماری و مجسمه سازی را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]این روزهای آتلانتای آتن زمانی بود که او بهترین شعر، نمایشنامه، معماری و مجسمه سازی خود را تولید کرد

5. She often recalled the halcyon days of her youth.
[ترجمه ترگمان]او اغلب روزه ای آرام جوانی خود را به خاطر می آورد
[ترجمه گوگل]او اغلب روزهای جوانانش را به یاد می آورد

6. Who, in its halcyon days, imagined Carthage a ballroom for the wind?
[ترجمه ترگمان]کی، در روزه ای آرام و halcyon، در تصور مجسم کردن یک سالن رقص برای باد است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی، در روزهای غیبتش، کارتاژ را برای اتاق بادکنکی تصور کرد؟

7. Hot, halcyon days of sunshine and vapour trails, butterflies and crammed picnic baskets.
[ترجمه ترگمان]داغ، روز آرام و آرام، روز آرام خورشید و بخار، پروانه و سبد پیک نیک
[ترجمه گوگل]روزهای داغ و روزهای آفتابی و مسیرهای بخار، پروانه ها و سبد های پیک نیک براق

8. Halcyon days they seemed to me now, for Leslie was within reach, and was not in action.
[ترجمه ترگمان]چند روز پیش به نظر من، لزلی در دسترس من بود و در عمل نبود
[ترجمه گوگل]روزهای هالیکونی که اکنون به نظر من می آیند، زیرا لسلی در دسترس بود و در عمل نبود

9. The post-merger period amounted to halcyon days for Hook Harris.
[ترجمه ترگمان]دوره پس از ادغام به روز halcyon برای هوک هار یس رسید
[ترجمه گوگل]دوره پس از ادغام به مدت هشت روز برای Hook Harris بود

10. Halcyon and Regina are the winter barleys with Optic put in after late-lifted sugar beet.
[ترجمه ترگمان]Halcyon و رجینا the در فصل زمستان با Optic in پس از تولید چغندر قند، در زمستان به سر می برند
[ترجمه گوگل]هال سایون و رجینا، بارانی زمستانه با نوری که بعد از چاودار چغندرقند باقیمانده قرار داده می شود

11. It was from those halcyon days that the following story dates.
[ترجمه ترگمان]از آن روزه ای طوفانی بود که داستان زیر قرار داشت
[ترجمه گوگل]از آن روزهای هال سایون که داستان های زیر را می گذراند، این بود

12. But the halcyon days were short-lived.
[ترجمه Samira] اما عمر روزهای آرام کوتاه بود
[ترجمه ترگمان]اما روزه ای آرام روز آرام بود
[ترجمه گوگل]اما روزهای حبس کوتاه بود

13. For a time the halcyon days of 1825 returned.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی، روزه ای آرام و آرام ۱۸۲۵، بازگشت
[ترجمه گوگل]برای یک زمان، روزهای هشت سالگی 1825 بازگشت

14. This is big, the one leaf halcyon of Qinghai - Tibet Platean.
[ترجمه ترگمان]این بزرگ است، یک برگ halcyon of - تبت Platean
[ترجمه گوگل]این بزرگ است، یک برگ چغندر چینگهای - تبت پلاتین

15. Through those halcyon weeks Julia darted and shone.
[ترجمه ترگمان]از میان آن هفته های آرام جولیا پرید و درخشیدن گرفت
[ترجمه گوگل]از طریق این هفته ها جولیا جولیا جیغ کشید و خیره شد

پیشنهاد کاربران

روز آرام ، مرغ افسانه ای که دریا را آرام می کند

ایام خوب گذشته، بمنظور روز آرام ، مرغ افسانه ای که دریا را آرام میکند

دوران خوش


کلمات دیگر: