کلمه جو
صفحه اصلی

heedless


معنی : بی پروا، غافل
معانی دیگر : بی اعتنا، بی توجه، حرف نشنو

انگلیسی به فارسی

بی پروا


بی احترامی، غافل، بی پروا


انگلیسی به انگلیسی

• unmindful, oblivious, thoughtless, rash
if you are heedless of someone or something, you do not take any notice of them; a formal word.

صفت ( adjective )
مشتقات: heedlessly (adv.), heedlessness (n.)
• : تعریف: careless or reckless.
مترادف: careless, incautious, oblivious, reckless, regardless, unmindful
متضاد: careful, cautious, heedful, mindful, wary
مشابه: blind, deaf, inattentive, mindless, rash, thoughtless

- Heedless of the risks, he set off on his dangerous mission.
[ترجمه ترگمان] به خاطر این خطر، او ماموریت خطرناک خود را آغاز کرد
[ترجمه گوگل] بدون توجه به خطرات، او در ماموریت خطرناک خود قرار گرفت

مترادف و متضاد

بی پروا (صفت)
adventurous, reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, brave, bold, confident, foolhardy, fearless, dashing, rash, heedless, daredevilish, insouciant, hare-brained, inconsiderate, impetuous, incautious, irregardless, unadvised, slapdash, temerarious

غافل (صفت)
unaware, neglectful, careless, negligent, inattentive, heedless

careless


Synonyms: asleep at the switch, daydreaming, disregardful, fast and loose, feckless, foolhardy, goofing off, impetuous, imprudent, inadvertent, inattentive, incautious, inconsiderate, irreflective, neglectful, negligent, oblivious, out to lunch, precipitate, rash, reckless, slapdash, sloppy, thoughtless, uncaring, unmindful, unobservant, unthinking, unwary


Antonyms: attentive, careful, caring, cautious, concerned, heedful, observant, thoughtful


جملات نمونه

1. Heedless of time or any other consideration, they began to search the underwater cave.
[ترجمه ترگمان]به مرور زمان و یا هر نظر دیگری، آن ها شروع به گشتن غار زیر آب کردند
[ترجمه گوگل]بدون توجه به زمان و یا هر گونه توجه دیگر، آنها شروع به جستجو در غار در زیر آب

2. O'Hara rode on, heedless of danger.
[ترجمه ترگمان]ای اوها را، بی آن که توجهی به خطر داشته باشد، به راه خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]O'Hara سوار بر راننده، بدون توجه به خطر

3. She stood glued to the radio, heedless of the ordered bustle about her.
[ترجمه ترگمان]بی آن که توجهی به the که در اطرافش بود، به رادیو چسبانده بود
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود به رادیو، بدون توجه به شلوغی مرتب در مورد او ایستاده است

4. Heedless destruction of the rainforests is contributing to global warming.
[ترجمه ترگمان]نابودی جنگل های بارانی به گرم شدن جهانی کمک می کند
[ترجمه گوگل]نابودی حوادث جنگل های بارانی به گرم شدن کره زمین کمک می کند

5. He darted forward, heedless of the flailing hooves and cursing rider and struck out towards her with his placard.
[ترجمه ترگمان]به سرعت به پیش دوید و بدون آنکه توجهی به اسب خود کند و به او فحش می داد و با placard به سوی او می آمد
[ترجمه گوگل]او به سمت جلو حرکت کرد، بدون در نظر گرفتن کج های خسته کننده و سوار شدن لعنت شده و با تابلوهای خود به سمت او حرکت کرد

6. They must tread ever forward, regardless of discomfort, heedless of exhaustion.
[ترجمه ترگمان]بدون توجه به خستگی بی آنکه توجهی به خستگی داشته باشند، باید پا به جلو بگذارند
[ترجمه گوگل]آنها باید بدون در نظر گرفتن ناراحتی، بدون توجه به خستگی، به جلو بروند

7. Surely not . . . She ran upstairs again, heedless of the dolphin thrashing wetly on the upper landing.
[ترجمه ترگمان]مسلما نه … او دوباره به طبقه بالا دوید، بی توجه به دلفین که در پاگرد بالای پله ها قرار داشت
[ترجمه گوگل]مطمئنا نه او دوباره به طبقه بالا میرفت، بدون توجه به دلفین که به طور مرتب در فرود اضافی فرود میآمد

8. All his life, he enjoyed heedless and extreme practical jokes.
[ترجمه ترگمان]او در تمام مدت عمرش از شوخی های بی اعتنا و افراطی لذت می برد
[ترجمه گوگل]تمام عمر او از جوک های عملی و بی رحمانه لذت برد

9. Morel was rather a heedless man(sentence dictionary), careless of danger. So he had endless accidents.
[ترجمه ترگمان]مو رل مرد بی پروای (فرهنگ لغت)بود و اعتنایی به خطر نداشت بنابراین حوادث بی پایان داشت
[ترجمه گوگل]مورل به جای یک مرد بی حوصله (فرهنگ لغت جمله)، بی دقت از خطر است بنابراین او حوادث بی پایان بود

10. They are as heedless and as indolent as cats.
[ترجمه ترگمان]آن ها مثل گربه بی اعتنا و تنبل هستند
[ترجمه گوگل]آنها به اندازه گربه ها بی حوصله و بی حوصله هستند

11. Heedless of the growing thunder and the great drops that began to splash around her, she remained there.
[ترجمه ترگمان]از رعد و برق و قطرات درشت باران که در اطرافش جریان داشت، همچنان در همان جا مانده بود
[ترجمه گوگل]بدون توجه به رعد و برق روزافزون و قطره های بزرگ که در اطرافش افتاد، او آنجا باقی ماند

12. He is heedless of the consequences.
[ترجمه ترگمان]او بی توجه به عواقبش است
[ترجمه گوگل]او از عواقب ناامید است

13. Wanting caution or discretion ; heedless of consequences; rash; reckless.
[ترجمه ترگمان]احتیاط یا احتیاط، بی اعتنا به عواقبش؛ بی پروا؛ بی پروا
[ترجمه گوگل]خواهان احتیاط یا اختیار؛ بدون توجه به پیامدها؛ راش؛ بی پروا

14. Madame Olenska, heedless of tradition, was attired in a long robe of red velvet.
[ترجمه ترگمان]مادام Olenska که اعتنایی به رسوم و رسوم نداشت جامه مخمل سرخ رنگی به تن داشت
[ترجمه گوگل]مادام Olenska، بدون توجه به سنت، در لباس بلند لباس مخملی قرمز بود

15. Heedless of our advice, he went a swim and drowned.
[ترجمه ترگمان]به نصیحت ما گوش کن، اون شنا کرد و غرق شد
[ترجمه گوگل]بدون توجه به توصیه ما، او رفت و شنا کرد و غرق شد

پیشنهاد کاربران

بی ملاحظه

بی اعتنا, بی توجه
Pay heed= pay attention


کلمات دیگر: