کلمه جو
صفحه اصلی

haired


معنی : مودار
معانی دیگر : دارای موی
haired_
پسوند: دارای موی .... [fair-haired]

انگلیسی به انگلیسی

• having hair of a certain type or quality (i.e. long-haired)

مترادف و متضاد

مودار (صفت)
hispid, hairy, hirsute, shaggy, villous, haired, whiskered, pilose

جملات نمونه

1. He is light haired with gray eyes.
[ترجمه ترگمان]موهای خاکستری دارد و چشمان خاکستری دارد
[ترجمه گوگل]او با چشمان خاکستری موی سر است

2. Baker loathed going to this red - haired young pup for supplies.
[ترجمه ترگمان]بی کر از رفتن به این توله سرخ مو برای تدارکات منزجر بود
[ترجمه گوگل]بیکر به این جوان جوان با موهای قرمز خوش آمدید

3. Paula Grey, a raven haired girl in her early thirties with strong bone structure, had just entered the office.
[ترجمه ترگمان]پائولا گری، یک دختر سیاه پوست در اوایل دهه سی با ساختمانی قوی و قوی وارد دفتر شده بود
[ترجمه گوگل]پائولا گری، یک دختر با موهای رول در اوایل سی ساله خود با ساختار استخوان قوی، تازه وارد دفتر شد

4. Soft haired brushes are mostly used for watercolour or tempera painting, with bristle mainly for oils.
[ترجمه ترگمان]brushes با موهای نرم عمدتا برای نقاشی watercolour یا tempera به کار می روند، که عمدتا برای روغن bristle هستند
[ترجمه گوگل]برس موهای نرم به طور عمده برای نقاشی آبرنگ یا درجه حرارت استفاده می شود، که عمدتا برای روغن های درشت است

5. This is Courier: a red haired lad from Dade City, Florida.
[ترجمه ترگمان]این Courier: یک پسر مو قرمز از شهر Dade فلوریدا
[ترجمه گوگل]این پیک: یک مرد قرمز موی از دااید سیتی، فلوریدا

6. Farther along, a young black haired woman in a pink blouse nursed a baby in the shade.
[ترجمه ترگمان]کمی جلوتر، یک زن مو سیاه با پیراهن صورتی یک بچه را در سایه پرستاری می کرد
[ترجمه گوگل]در کنار همسر، زن سیاه و سفید با موهای بلند در یک پیراهن صورتی کودک سایه ای را پرستش کرد

7. She was a handsome woman, grey haired like her brother.
[ترجمه ترگمان]زن زیبایی بود، با موهای خاکستری مثل برادرش
[ترجمه گوگل]او زن خوش تیپ بود، خاکستری مانند برادرش

8. Typically, brownies are small and shaggy haired, with a brown, wrinkled face.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، کیک شکلاتی، ریز و پشمالو، با صورت آفتاب سوخته و چروکیده
[ترجمه گوگل]به طور معمول، کیک های کوچک و موهایش با موهای چهره قهوه ای و چروکیده هستند

9. The white - haired, bespectacled granny was unrepentant, and said she would keep cooking with pot.
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگ عینکی که عینک زده بود پشیمان نبود و گفت که مشغول پختن غذا با دیگ است
[ترجمه گوگل]مادربزرگ سفید و موی اوجبخش مادرش بود و گفت که او را با پخت و پز نگه می دارد

10. The elderly white - haired officer had the gnarled and menacing brow and blazing, powerful eyes.
[ترجمه ترگمان]افسر مسن مو بور، ابروان گره دار و تهدیدآمیز و چشمان نافذ و نافذ او را داشت
[ترجمه گوگل]افسر سفید پوستی سالم، چشمان قدرتمند و پرانرژی داشت

11. This is the sweetest Red Haired, Titian ponytail reproduction doll that MATTEL has ever done.
[ترجمه ترگمان]این the Red Red، Titian reproduction ponytail است که MATTEL تا به حال انجام داده است
[ترجمه گوگل]این شیرین ترین عروسک تولید مثل قرمز هندی، تیتانی است که MATEL تا به حال انجام داده است

12. Samuel's father was a stooped, gray - haired man, his face worn and wrinkled.
[ترجمه ترگمان]پدر ساموئل، مردی خمیده، با موهای خاکستری و صورتش چروک و چروک شده بود
[ترجمه گوگل]پدر ساموئل مردی استثنایی و خاکستری بود، صورتش پوشیده و چروکیده بود

13. Frizzy - haired, friendless, neurotic a collector of comic books, Seth broke the mold on modern day protagonists.
[ترجمه ترگمان]سث آن ها را در روز امروزی و بدون دوست و بی کس و بی کس و تنها و بدون دوست و بی کس و تنها گذاشت
[ترجمه گوگل]سفت، موش، دوست نداشتنی، مجموعه ای از کتاب های کمیک، سفت قالب را در قهرمانان مدرن امروز شکست

14. He saw the black - haired man waiting motionlessly behind the opposite side of the platform.
[ترجمه ترگمان]مرد مو مشکی را دید که بی حرکت پشت سکو ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او مرد سیاه و سفید را دید که به طور مداوم در پشت پلت فرم مخالف ایستاده بود

15. That slat - and - pepper haired man is my great uncle.
[ترجمه ترگمان]اون مرد مو و فلفل، عموی بزرگ من هستن
[ترجمه گوگل]این اسلحه - و - مرد فلفل موی پدربزرگ بزرگ من است


کلمات دیگر: