کلمه جو
صفحه اصلی

headband


معنی : شیرازه، پیشانی بند، عمامه، روسری
معانی دیگر : (نواری که دور سر یا پیشانی می بندند) سربند، عقال، سربند، روسری زنانه، پیشانی بند، درکتاب شیرازه

انگلیسی به فارسی

سربند،پیشانی بند،شیرازه


دستمال سر، پیشانی بند، شیرازه، عمامه، روسری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a band worn around the head, usu. in order to restrain the hair or to absorb perspiration.

• band worn around the head
a headband is a narrow strip of material which you can wear round your head across your forehead, usually to keep hair or sweat out of your eyes.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] روسری - شیرازه - قلابدوزی - پیشانی بند

مترادف و متضاد

شیرازه (اسم)
binding, headband

پیشانی بند (اسم)
headband, crown, coronet, frontlet

عمامه (اسم)
headband, headdress, head hugger, turban

روسری (اسم)
scarf, headband, hood, kerchief, headgear

جملات نمونه

1. These lovely curls and the pretty floral headband caught our eye.
[ترجمه ترگمان]این حلقه های موی زیبا و گل های زیبای گل ها چشم ما را گرفتند
[ترجمه گوگل]این فرهای دوست داشتنی و چشم انداز گل زیبا چشم ما را گرفتند

2. The herbalist adjusted his wide, white medical headband.
[ترجمه ترگمان]پیرزن headband پوستی سفید و wide را تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]متخصص گیاهپزشکی سرپوشیده پزشکی گسترده و سفید خود را تنظیم کرد

3. But the recognizable impulse from my headband ceptor drew my attention.
[ترجمه ترگمان]اما لرزشی که از headband ساطع می شد توجهم را جلب کرد
[ترجمه گوگل]اما تحریک قابل تشخیص از سوزن سر بند من توجه من را جلب کرد

4. I wear a headband.
[ترجمه ترگمان] من یه \"headband\" می پوشم
[ترجمه گوگل]من یک سینه بند دارم

5. The velvet headband has gone, along with the over-tailored suits.
[ترجمه ترگمان]headband مخملی به همراه کت و شلوار کاملا سفارشی از بین رفته است
[ترجمه گوگل]سرپوش مخملی، همراه با لباس های متنوعی طراحی شده است

6. He said he didn't, removing his headband and shaking out his hair as proof.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این کار را نکرده است و موهایش را از هم جدا می کند و سرش را به نشانه مدرک تکان می دهد
[ترجمه گوگل]او گفت، او را از دست ندهید و موی خود را به عنوان مدرک تکان ندهید

7. You are bidding on the bloomers and headband only.
[ترجمه ترگمان]شما فقط به آن لباس ها و headband دستور می دهید
[ترجمه گوگل]شما فقط در مورد بلومر و سر و صدا مشغول دعا هستید

8. This headband may be Han Mei's. She likes wearing it.
[ترجمه ترگمان]این headband ممکن است (هان Mei)باشد او دوست دارد آن را بپوشد
[ترجمه گوگل]این نوار پیشانی ممکن است هان مای باشد او دوست دارد آن را بپوشد

9. The earphones were held in place by a headband.
[ترجمه ترگمان]The در جای خود توسط a برگزار شد
[ترجمه گوگل]این گوشی ها توسط یک دست بند بود

10. Headband with 3 rows of Silver Shade Crystal Mesh on Alcantara; rhodium - plated details; adjustable elastic band.
[ترجمه ترگمان]headband با سه ردیف از Shade Silver Shade در Alcantara؛ جزئیات plated، باند قابل تنظیم و قابل تنظیم
[ترجمه گوگل]سربرگ با 3 ردیف از کریستال سایه نقره در Alcantara؛ جزئیات رودیوم باند الاستیک قابل تنظیم

11. Why did you stop wearing the headband last year?
[ترجمه ترگمان]چرا سال پیش \"headband\" رو پوشیده بودی؟
[ترجمه گوگل]چرا شما در سال گذشته لباس پوشیدن را متوقف کردی؟

12. A headband or a barrette can hold back too-short bangs, and a ponytail or a loose bun can camouflage too-flippy layers.
[ترجمه ترگمان]دم اسبی یا a می تواند موهای چتری کوتاه خود را نگه دارد و دم اسبی یا ریزش موی دم اسبی می تواند لایه های too را استتار کند
[ترجمه گوگل]یک نوار پیشانی یا یک نوار کشنده میتواند مگسهای کوتاه و کوتاهی را حفظ کند و یک تکه تکه یا یک تکه طلایی میتواند لایههای بیش از حد لنگش را نیز ببندد

13. The soft, padded headband and earcups let you listen comfortably for hours on end.
[ترجمه ترگمان]The نرم و نرم و نرم و and اجازه می داد ساعت ها به راحتی به آن گوش بدهی
[ترجمه گوگل]سمبل های نرم و پلاستیکی و earcups به شما اجازه می دهد گوش دادن به راحتی برای ساعت ها در پایان

14. If that fails? Well, there's always a headband.
[ترجمه ترگمان]اگه شکست بخوره؟ خب، همیشه یه \"headband\" وجود داره
[ترجمه گوگل]اگر شکست بخورد؟ خوب، همیشه یک سر نوار وجود دارد

15. Quiet, please, artist in green boots and headband, at work.
[ترجمه ترگمان]ساکت، لطفا، هنرمند با چکمه های سبز و headband، سر کار
[ترجمه گوگل]آرام، لطفا، هنرمند در چکمه های سبز و سینه بند، در محل کار


کلمات دیگر: