کلمه جو
صفحه اصلی

jauk


معنی : بیهوده وقت گذراندن، ور رفتن
معانی دیگر : اسکاتلند بیهوده وقت گذراندن

انگلیسی به فارسی

(اسکاتلند) بیهوده وقت گذراندن، ور رفتن


یوك، بیهوده وقت گذراندن، ور رفتن


مترادف و متضاد

بیهوده وقت گذراندن (فعل)
moon, snooze, dawdle, jauk, dilly-dally

ور رفتن (فعل)
twiddle, toy, niggle, scamp, meddle, paddle, jauk, fribble, hang around, putter


کلمات دیگر: