1. instead of a weapon, david used the jawbone of an ass
حضرت داود به جای اسلحه از آرواره ی الاغ استفاده کرد.
2. The jawbone was our most valuable find/discovery.
[ترجمه ترگمان]استخوان فک مهم ترین اکتشاف \/ اکتشاف ما بود
[ترجمه گوگل]استخوان استخوان ما ارزشمندترین کشف / کشف بود
3. He took hold of the face and jawbone and tried to restore a more normal appearance.
[ترجمه ترگمان]صورت و استخوان آرواره اش را گرفت و سعی کرد حالت عادی تری به خود بگیرد
[ترجمه گوگل]او چهره و فک پایین را گرفت و سعی کرد که یک ظاهر طبیعی تر را بازسازی کند
4. Across the River Esk is a whale's jawbone arch, a reminder of the town's maritime history.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی رودخانه Esk استخوان فک وال است که یادآور تاریخ مربوط به دریای مدیترانه است
[ترجمه گوگل]در سراسر رودخانه ایسک یک قوس ناخودآگاه نهنگ است، یادآور تاریخ کشتی دریایی شهر است
5. These gave it the appearance of the half-submerged jawbone of some long-dead behemoth.
[ترجمه ترگمان]اینها به آن ظاهر نیمه فرورفته برخی از behemoth مرده را دادند
[ترجمه گوگل]این ها به ظاهر ناخودآگاه نیمه جغرافیایی بعضی از گوشتخوارهای طولانی جان داد
6. The jawbone felt as cold as a joint of beef in a supermarket deep-freeze.
[ترجمه ترگمان]استخوان فک به سردی یک تکه گوشت گاو در یک سوپرمارکت به شدت یخ زده بود
[ترجمه گوگل]شکمبه به عنوان یک جفت گوشت گوسفند در یخچال سوپر مارکت احساس سردی می شود
7. A tooth socket in the jawbone.
[ترجمه ترگمان]یک سوکت دندان در استخوان فک
[ترجمه گوگل]سوکت دندان در استخوان جمجمه
8. Objective To study stress distribution in jawbone tissues around dental implant under displacement constraints.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه توزیع تنش در بافت های استخوان فک در اطراف ایمپلنت های دندان پزشکی تحت محدودیت های جابجایی
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه توزیع استرس در بافت های جیوه در اطراف ایمپلنت دندانی تحت محدودیت جابجایی
9. Finding a jawbone of a donkey, he grabbed it and struck down a thousand men.
[ترجمه ترگمان]چون پیدا کردن استخوان آرواره یک خر بود، آن را گرفت و هزار نفر را خورد
[ترجمه گوگل]پیدا کردن استخوان زخمی از یک خر، او آن را برداشت و یک هزار نفر را زخمی کرد
10. Potholers discovered the lower jawbone of the first modern European in 2002 in Pestera cu Oase, the "cave with bones", located in the south-western Carpathians.
[ترجمه ترگمان]potholers استخوان فک پایینی اولین اروپایی مدرن را در سال ۲۰۰۲ در Pestera متر مکعب، \"غار با استخوان\"، که در جنوب غربی Carpathians واقع شده است، کشف کرد
[ترجمه گوگل]Potholers کشف کمر کمر اولین مدرن اروپا در سال 2002 در Pestera cu Oase، غار با استخوان ها، واقع در جنوب غرب Carpathians
11. Finding a fresh jawbone of a donkey, he grabbed it and struck down a thousand men.
[ترجمه ترگمان]چون پیدا کردن استخوان آرواره تازه یک خر بود، آن را گرفت و هزار نفر را خورد
[ترجمه گوگل]پیدا کردن یک استخوان تازه از یک خر، او آن را برداشت و هزار نفر را زخمی کرد
12. When he finished speaking, he threw away the jawbone; and the place was called Ramath Lehi.
[ترجمه ترگمان]وقتی حرف زدن را تمام کرد، استخوان فک را دور انداخت؛ و محل را Ramath می نامیدند
[ترجمه گوگل]وقتی سخنرانی تمام شد، فک و فریاد کشید؛ و محل Ramath Lehi نامیده شد
13. But as our brains grew our jawbone structure changed, leaving us expensively overcrowded mouths.
[ترجمه ترگمان]اما با رشد مغز ما، ساختار استخوان آرواره اش تغییر کرد و ما را به قیمت بسیار پر جمعیت گذاشت
[ترجمه گوگل]اما همانطور که مغزهای ما ساختار استخوانی ما را افزایش داد، ما دهان پر هزینه را ترک کردیم
14. Stop looking at the jawbone as your finish line.
[ترجمه ترگمان]وقتی خط پایان رو تموم می کنی، به استخوان فک نگاه نکن
[ترجمه گوگل]متوقف کردن نگاه به جوش به عنوان خط پایان خود را