کلمه جو
صفحه اصلی

bowing


(نواختن آلات موسیقی زهی مثل ویولن) روش به کار بردن آرشه

انگلیسی به فارسی

(نواختن آلات موسیقی زهی مثل ویولن) روش به‌کار بردن آرشه


انگلیسی به انگلیسی

• playing of a violin with a bow; manner in which a violinist handles a bow

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پیچ برداشتن - خم شدن

جملات نمونه

1. After thirty years in politics, he is finally bowing out.
[ترجمه ترگمان]پس از سی سال در سیاست، سرانجام تعظیم می کند
[ترجمه گوگل]پس از سی سال در سیاست، او در نهایت گریه می کند

2. They were bowing as the king and queen walking in.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که شاه و ملکه در حال راه رفتن بودند تعظیم می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان پادشاه و ملکه پیاده روی در حال غرق شدن بودند

3. I'm bowing out of this scheme I don't approve of it.
[ترجمه ترگمان]من در این طرح تعظیم می کنم و این کار را تایید نمی کنم
[ترجمه گوگل]من از این طرح غافل هستم و از آن موافق نیستم

4. It's embarrassing to see staff bowing and scraping to the new director.
[ترجمه ترگمان]دیدن کارکنان در حال تعظیم کردن و گوش دادن به مدیر جدید شرم اور است
[ترجمه گوگل]خجالت آور است که کارکنان را ببوسد و به کارگردان جدید ختم شود

5. She'll be bowing out at the end of the month, after presenting the programme for eight years.
[ترجمه ترگمان]او در پایان این ماه پس از ارائه این برنامه به مدت هشت سال در حال تعظیم کردن خواهد بود
[ترجمه گوگل]او پس از ارائه برنامه به مدت هشت سال، در پایان ماه می خواهد از او بپرسد

6. The cellist's bowing was very sensitive .
[ترجمه ترگمان]تعظیم cellist بسیار حساس بود
[ترجمه گوگل]خندیدن سلطنتی بسیار حساس بود

7. Corbett entered the room, bowing respectfully.
[ترجمه ترگمان])))))))))))))))))))))))))))
[ترجمه گوگل]کوربت وارد اتاق شد و با احترام احاطه داشت

8. She was beginning to tire of all their bowing and scraping.
[ترجمه ترگمان]داشت از همه تعظیم و scraping خسته می شد
[ترجمه گوگل]او شروع به تسلیم شدن و گریه کردن کرد

9. He'll be bowing out at the end of the week, after presenting the programme for ten years.
[ترجمه ترگمان]او در پایان هفته بعد از ارائه این برنامه به مدت ده سال تعظیم کرد
[ترجمه گوگل]او بعد از ارائه برنامه به مدت ده سال، در پایان هفته، در حال گریه کردن است

10. Some shops are bowing to consumer pressure and stocking organically grown vegetables.
[ترجمه ترگمان]برخی از فروشگاه ها در مقابل فشار مصرف کنندگان و stocking که به صورت ارگانیک پرورش می یابند، تعظیم می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مغازه ها به فشار مصرف کننده و ذخیره سازی سبزیجات پرورش یافته با ارگانیک دامن می زنند

11. I was bowing low, making quickly, very quickly, the sign of the cross.
[ترجمه ترگمان]تعظیم کوتاهی کردم و سریع و سریع، علامت صلیب را درست کردم
[ترجمه گوگل]کم کم گریه کردم، به سرعت و به سرعت، علامت صلیب را ساختم

12. We find ourselves bowing to the inevitable and buying a people carrier.
[ترجمه ترگمان]ما در حال تعظیم کردن به ناگزیر و خرید یک حامل افراد هستیم
[ترجمه گوگل]ما خودمان را به اجتناب ناپذیر و خرید یک حامل مردم می کشیم

13. Bowing out: Myrtle Milner is retiring as postmistress in the village of Wharram-le-Street, near Malton.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در روستای of - le در نزدیکی Malton در حال بازنشستگی است
[ترجمه گوگل]گریختن Myrtle میلنر به عنوان پست مدرس در روستای وارامل-خیابان، در نزدیکی مالتون، بازنشسته می شود

14. I turn back to my class, bowing deeply.
[ترجمه ترگمان]به کلاس من بر می گردم، و عمیقا تعظیم می کنم
[ترجمه گوگل]من به کلاس من برگردم، عمیقا کور می شوم

15. The Prime Minister, however, was simply bowing to the inevitable.
[ترجمه ترگمان]با این حال نخست وزیر به سادگی در حال تعظیم کردن به اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]با این حال، نخست وزیر، صرفا به اجتناب ناپذیری کوبید

پیشنهاد کاربران

تعظیم، خم کردن سر و بدن به نشان ی احترام

ظاهرا یک نوع بیماری هست مربوط به حنجره

کمانی شدن. .

به نوعی احترام ( تعظیم )

خم شدن به نشانه احترام
( از سر تا کمر خم شدن )
احترام در ورزش کاراته
احترام و سلام در کشورهای جنوب شرقی اسیا


خم شدن استخوان - کج شدن استخوان

bowing ( موسیقی )
واژه مصوب: کمانه‏کشی
تعریف: به صدا درآوردن زه‏های سازهای کمانه‏ای با کمانه


کلمات دیگر: