کلمه جو
صفحه اصلی

shunt


معنی : انتقال، مقاومت موازی، ترن را بخط دیگری انداختن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، منحرف کردن، کنار گذاشتن
معانی دیگر : (قطار) خط عوض کردن، به خط دیگر رفتن یا بردن، کنار زدن، پس زدن، مورد بی اعتنایی قرار دادن، (جریان برق را) قطع کردن، منحرف کردن یا شدن، (مرتبا) رفت و برگشت کردن، (انگلیس - راه آهن) سوزن، دستگاه تغییر خط، انشعاب دهنده، سویچ

انگلیسی به فارسی

ترن را بخط دیگری انداختن، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنارگذاشتن


موازی، مقاومت موازی


شانت، انتقال، مقاومت موازی، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن، ترن را بخط دیگری انداختن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shunts, shunting, shunted
(1) تعریف: to turn or move aside or out of the way; divert.
مشابه: divert

- A blockade shunted traffic to the right and into side streets.
[ترجمه ترگمان] محاصره مستقیم به سمت راست و در خیابان های فرعی صورت گرفت
[ترجمه گوگل] محاصره ترافیک را به سمت راست و به طرف خیابان ها هدایت می کند

(2) تعریف: to switch (a vehicle such as a train or railroad car) from one track to another.

(3) تعریف: to provide or divert (electric current) along an alternate path by a low-resistance connection between two points in a circuit.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to move or turn aside.

(2) تعریف: to switch or shift, as from one track or direction to another.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of moving or turning aside; shift, switch, or diversion.

(2) تعریف: a conducting element that diverts part of an electric current.

(3) تعریف: a railroad switch.
مشابه: switch

(4) تعریف: a connection between blood vessels, or between parts of the circulatory system, esp. a bypass created surgically.
صفت ( adjective )
مشتقات: shunter (n.)
• : تعریف: being, having, or using an electrical shunt.

• act of turning aside, act of diverting; bypass, device used to divert an electrical current (electricity); railroad switch; channel created to divert bodily fluids away from a particular part of the body (surgery)
shift, divert; alter the course of; move onto a side track (of a train or car); create a channel in order to divert bodily fluids away from a particular body part (medicine)
if people or objects are shunted somewhere, they are moved there, usually at someone's command; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] شنت ؛ موازی 1. مقاومت کم با مقدار دقیق که دو سر پایه های آمپرسنج قرار می گیرد تا محدوده کارآن را با جدا کردن مسیر عبور کسر معینی از جریان آمپرسنج، افزایش دهد. 2. تکه آهنی که یک مسیر موازی برای شار مغناطیسی اطراف شکاف هوایی در مدار مغناطیسی ایجاد می کند. 3. قرار دادن قسمتی، موازی با قسمت دیگر 4. موازی. - موازی

مترادف و متضاد

انتقال (اسم)
transfer, shunt, transmission, transmittance, transmittal, shift, devolution, turnover, transportation, conveyance, transition, conductance, conduction, remittance, reassignment, remitment, transmittancy

مقاومت موازی (اسم)
shunt

ترن را به خط دیگری انداختن (فعل)
shunt

تغییر جهت دادن (فعل)
shunt, turn, put about, veer, quirk

از میان بردن (فعل)
abolish, abrogate, wipe, shunt

منحرف کردن (فعل)
shunt, alienate, avert, divert, deflect, swerve, bend, call off, warp, wring, pervert

کنار گذاشتن (فعل)
shunt, reserve, deposit, overrule, bypass, shelf, lay away, pretermit

جملات نمونه

1. Shunt your suitcases,let me go through.
[ترجمه ترجمه کده] چمدون تو باز کن میخوام توشو ببینم
[ترجمه ترگمان]، suitcases را باز کن بزار من رد شم
[ترجمه گوگل]چمدان های خود را بگذارید، اجازه دهید از طریق

2. Talk with my friend. Don't shunt him aside.
[ترجمه ترگمان] با دوستم حرف بزن shunt کنار
[ترجمه گوگل]با دوستم صحبت کن او را کنار نگذارید

3. Portacaval shunt surgery has not enjoyed great popularity because of the very high incidence of postoperative encephalopathy in the elderly.
[ترجمه ترگمان]به دلیل شیوع بالای بیماری postoperative در افراد مسن، جراحی موازی شنت محبوبیت زیادی نداشته است
[ترجمه گوگل]جراحی پورتاکالو شنت از محبوبیت زیادی برخوردار نیست زیرا شیوع بسیار بالایی از آنسفالوپاتی پس از عمل در افراد مسن است

4. Engage forward and reverse gears and shunt backwards and forwards, listening for unusual transmission noises.
[ترجمه ترگمان]دنده رو به جلو و دنده عقب و موازی به عقب و جلو حرکت دهید و به صداهای انتقال غیر معمول گوش دهید
[ترجمه گوگل]چرخ دنده های جلو و عقب را فعال کنید و به عقب و جلو حرکت کنید، گوش دادن به صدای انتقال غیر معمول

5. The shunt happened as she turned into the drive of Ludgrove School, at Wokingham, Berks.
[ترجمه ترگمان]وقتی که او به مرکز راهنمایی مدرسه Ludgrove، در Wokingham و Berks افتاد، shunt پیشامد
[ترجمه گوگل]این شنت زمانی اتفاق افتاد که در مدرسه Ludgrove School در Wokingham Berks تبدیل شد

6. It also has fewer subsidiaries to shunt bad debt into.
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین شرکت های تابعه کمتری در رابطه با بدهی بد شنت دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین دارای شعبه های کوچکتر است تا بتواند بدهی های ناچیز را به سرقت برساند

7. The peritoneovenous shunt is an established method of palliation for intractable benign and malignant ascites.
[ترجمه ترگمان]شنت peritoneovenous یک روش تثبیت شده از palliation برای intractable خوش خیم و بدخیم است
[ترجمه گوگل]شنت peritoneovenous یک روش مبتنی بر تسریع برای آسسیت های خوش خیم و بدخیم است

8. Porta caval shunt operations have not found favour in recent years because of the increased incidence of postoperative hepatic encephalopathy.
[ترجمه ترگمان]عملیات شنت caval operations در سال های اخیر به دلیل افزایش میزان شیوع اسهال کبدی در سال های اخیر مورد توجه قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]عملیات شنت پورتا کاواک در سالهای اخیر به دلیل افزایش شیوع آنسفالوپاتی کبدی پس از عمل افزایش نیافته است

9. Predictably, this meant there was no first corner shunt in the slightly damp conditions.
[ترجمه ترگمان]هری به او گفت: - این به این معنا بود که در این شرایط کمی رطوبت وجود نداشت
[ترجمه گوگل]به طور پیش بینی شده، این به این معنی است که هیچ شانزده گوشه ای در شرایط مرطوب وجود ندارد

10. Some were keen to shunt popular participation into the civic training ground of local government.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها مشتاق مشارکت عمومی شنت در زمینه آموزش مدنی دولت محلی بودند
[ترجمه گوگل]بعضی ها علاقه مند بودند که مشارکت مردمی را در زمینۀ آموزش مدنی دولت محلی متمرکز کنند

11. However, note that reducing the shunt resistance will degrade the signal - to - noise ratio.
[ترجمه ترگمان]با این حال، توجه داشته باشید که کاهش مقاومت شنت، نسبت سیگنال به نویز را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، توجه داشته باشید که کاهش مقاومت شنت باعث کاهش نسبت سیگنال به نویز خواهد شد

12. Can accept external shunt signal for optional charge control with widely warning loads.
[ترجمه ترگمان]می تواند سیگنال شنت خارجی را برای کنترل شارژ اختیاری با باره ای هشدار گسترده بپذیرد
[ترجمه گوگل]می توانید سیگنال شنت خارجی را برای کنترل اختیاری شارژ با بارهای شدید هشدار دریافت کنید

13. The cause of arterio-portal shunt and its significance in treatment were discussed.
[ترجمه ترگمان]علت وجود شنت arterio - پورتال و اهمیت آن در درمان، مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]علت شانت آرترو پورتال و اهمیت آن در درمان مورد بحث قرار گرفت

14. Cable leakage resistance is a common source of shunt resistance loading, as shown in Figure 2 - 4 .
[ترجمه ترگمان]مقاومت نشتی کابل یک منبع مشترک برای بارگذاری مقاومت شنت است، همانطور که در شکل ۴ - ۲ نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]مقاومت نشتی کابل یک منبع معمول بارگیری مقاومت شانت است، همانطور که در شکل 2-4 نشان داده شده است

15. Based on references involved in magnetic shunt and leakage magnetic flux due to heavy current leads of a large power transformer, key technique and technical path are founded.
[ترجمه ترگمان]براساس منابع درگیر در شنت مغناطیسی و شار مغناطیسی نشتی ناشی از جریان سنگین یک ترانسفورماتور قدرت بزرگ، تکنیک کلیدی و مسیر تکنیکی تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]بر اساس مراجع مربوط به شنت مغناطیسی و نشت جریان مغناطیسی به علت جریان های سنگین ترانسفورماتور قدرت بزرگ، روش کلیدی و مسیر فنی ایجاد می شود

The train was shunted to a siding.

قطار را به خط فرعی انداختند.


They shunted the parents aside and talked to the children directly.

آن‌ها والدین را کنار زدند و مستقیماً با بچه‌ها صحبت کردند.


The circuit is shunted by the wheels of the train.

چرخ‌های قطار جریان برق در مدار را قطع می‌کند.


Greed shunted him from studying into gambling.

آز موجب شد که کار او از تحصیل به قماربازی بکشد.


The bus shunts between the two towns.

اتوبوس میان آن دو شهر رفت و آمد می‌کند.


پیشنهاد کاربران

موازی ( در رشته برق )
shunt connected به صوررت موازی متصل می شود

مانور و جابه جایی واگن در حمل ریلی


کلمات دیگر: