شستن، بیلچه زدن، هموار کردن
shimming
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] تیغه گذاری تنظیم شدت میدان مغناطیسی با فاصله گذارهای نازک، تیغه هایی از آهن نرم یا پیچکهای جبران ساز.
[زمین شناسی] لاتون گذاری، لائی گذاری
[زمین شناسی] لاتون گذاری، لائی گذاری
کلمات دیگر: