کلمه جو
صفحه اصلی

arterial


معنی : شریانی، مربوط به شریان یا سرخرگ
معانی دیگر : وابسته به شاهراه یا آبراه اصلی، عمده، حیاتی، وابسته به سرخرگ، شاهرگی، سرخرگی، وابسته به خون سرخرگ ها (از خون سیاهرگ ها روشن تر است)

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, relating to, or similar to the arteries.

(2) تعریف: of or relating to a major route or highway.
اسم ( noun )
مشتقات: arterially (adv.)
• : تعریف: a major route or highway.
مشابه: highway

• pertaining to an artery
arterial means involving or relating to your arteries and the movement of blood through your body.
an arterial road or railway is a road or railway that is the main route from one place to another.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شریانی

مترادف و متضاد

شریانی (صفت)
arterial

مربوط به شریان یا سرخرگ (صفت)
arterial

جملات نمونه

1. an extensive network of arterial highways
شبکه ی گسترده ای از راه های حیاتی

2. This can happen with chronic diabetes or arterial disease.
[ترجمه ترگمان]این می تواند با دیابت مزمن یا بیماری شریانی رخ دهد
[ترجمه گوگل]این می تواند با دیابت مزمن یا بیماری شریانی اتفاق بیفتد

3. In such arteriovenous malformations, much of the oxygenated arterial blood is shunted directly into the veins without ever traversing the capillaries.
[ترجمه ترگمان]در چنین ناهنجاری های arteriovenous، بیشتر خون شریانی اکسیژن دار به طور مستقیم به رگ ها و بدون عبور از مویرگ ها صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]در چنین ناهنجاریهای شریانی، بسیاری از خون شریانی اکسیدانده به طور مستقیم در رگها بدون حرکت مویرگها حرکت می کنند

4. The variability in mean arterial pressure within and between subjects was 4% and 6% respectively.
[ترجمه ترگمان]تغییرپذیری در میانگین فشار شریانی در داخل و بین سوژه ها به ترتیب ۴ % و ۶ % بود
[ترجمه گوگل]تغییرات در میانگین فشار شریان در داخل و بین افراد به ترتیب 4٪ و 6٪ بود

5. All patients had continuous monitoring of arterial pressure and urine output.
[ترجمه ترگمان]تمامی بیماران مبتلا به فشار شریانی و خروجی ادرار بودند
[ترجمه گوگل]تمام بیماران تحت نظارت مستمر فشار خون شریانی و خروجی ادرار بودند

6. Discussion Arterial pseudoaneurysms are not uncommon with acute or, more often, chronic pancreatitis especially when pseudocysts are present.
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد pseudoaneurysms pseudoaneurysms با حاد و یا بیشتر، بویژه وقتی که pseudocysts وجود دارند، غیرمعمول نیست
[ترجمه گوگل]بحث: شبه آئونوریسم شریانی با پانکراتیت حاد یا اغلب مزمن، به خصوص زمانی که پوسیدوسیت ها وجود دارد، غیر معمول نیست

7. The 2 groups had similar ages, arterial blood gases, and spirometry.
[ترجمه ترگمان]۲ گروه دارای سنین مشابه، گازهای خونی شریانی و spirometry هستند
[ترجمه گوگل]این دو گروه سنی مشابه، گازهای خون شریانی و اسپیرومتری داشتند

8. We have not studied whether indomethacin affects arterial blood flow.
[ترجمه ترگمان]ما مطالعه نکردیم که آیا indomethacin بر جریان خون شریانی تاثیر می گذارد یا نه
[ترجمه گوگل]ما بررسی نشده است که آیا ایندومتاسین بر جریان خون شریانی تاثیر می گذارد

9. Mean arterial pressure was the most important variable to adjust for between the two groups.
[ترجمه ترگمان]میانگین فشار شریانی مهم ترین متغیر برای سازگاری بین دو گروه بود
[ترجمه گوگل]میانگین فشار شریانی مهمترین متغیر برای تنظیم بین دو گروه بود

10. Directly measured tissue oxygen tension and arterial oxygen tension assess tissue perfusion.
[ترجمه ترگمان]با اندازه گیری فشار اکسیژن بافت و فشار شریانی اکسیژن، بافت perfusion بافت را مورد ارزیابی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]تنش اکسیژن بافت مستقیم و تنش اکسیژن شریانی پرفشاری خون را اندازه گیری می کند

11. Conclusions Cigarette smoking is a major cause of arterial disease, whether of the heart, brain or legs.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سیگار کشیدن سیگار علت اصلی بیماری شریانی، چه از قلب، مغز یا پاها است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری سیگار کشیدن سیگار یکی از علل عمده بیماری شریانی، یعنی قلب، مغز یا پاها است

12. Eventually, however, arterial blood gas values will be required to make a definitive acid-base diagnosis.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در نهایت مقدار فشار خون شریانی برای ایجاد یک تشخیص قطعی اسید مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]در نهایت، با این حال، مقدار گاز خون شریانی برای تشخیص پایدار اسید ضروری خواهد بود

13. The next step is to obtain arterial blood gas measurements.
[ترجمه ترگمان]گام بعدی بدست آوردن اندازه گیری گاز شریانی خونی است
[ترجمه گوگل]گام بعدی برای به دست آوردن اندازه گیری گاز خون شریانی است

14. By instigating a calcium deficiency inside the cells, the drugs cause muscles lining arterial walls to relax.
[ترجمه ترگمان]با تحریک یک کمبود کلسیم در داخل سلول ها، این داروها باعث می شود که ماهیچه ها دیواره های عروقی را فشار دهند تا آرام شوند
[ترجمه گوگل]با ایجاد یک کمبود کلسیم درون سلولها، داروها باعث می شود عضلات دیواره های شریانی را به آرامی ببندند

an extensive network of arterial highways

شبکه‌ی گسترده‌ای از راه‌های حیاتی


پیشنهاد کاربران

شریانی، مربوط به شریان یا سرخرگ


کلمات دیگر: