کلمه جو
صفحه اصلی

tourmaline


معنی : کهربای اصل
معانی دیگر : (شیمی - کانی بلورین که دارای سیلیکات بورون و آلومینیم و کمی منیزیم و آهن است) تورمالین

انگلیسی به فارسی

(معدن) کهربای اصل


تورمالین، کهربای اصل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: tourmalinic (adj.)
• : تعریف: a complex silicate mineral containing several elements, most importantly boron and aluminum, used in electronic instruments and, in its colorful and transparent varieties, as a gemstone.

• variety of hard borosilicate mineral with varying colors and compositions (geology)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] تورمالین بلور طبیعی که به شدت پیزو الکتریک است .
[زمین شناسی] تورمالین، کهربای ناب، نوعی نمک اسید بورنیک و نمک اسید سیلیسیک - فرمول شیمیایی :NaFe2+ 3 (Al,Fe3+)6 [(OH)4|(BO3)3|Si6O18] - ترکیب شیمیایی بسیار متغیر با انکلوزیون های مهمFe3+, Mn , Ca و گاه حتی Cr , Ti , V , Li و غیره - سیستم تبلور: رمبوئدریک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناکامل ،مطابق با سطح /1011/ - جلا: شیشه ای - شکستگی:صدفی ،نامنظم - شفافیت: غیرشفاف ،نیمه شفاف - نوع سختی:شکننده - اشکال ظاهری :بلوری ،آگرگاتمتراکم ،شعاعی ،رشته ای - ژیزمان : فراوان ; یافت شده درگرانیت ها، دیوریت ها، سینیت ها، و گرانولیت ها و در سنگهای دگرگونی مجاورتی، ناحیه ای و سنگهای رسوبی - خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول است. - رنگ کانی : سیاه (شورل) ،قهوه ای تا قهوه ای سبز و قهوه ای سیاه (دراویت، اوویت) ،صورتی تا قرمز تند (روبلیت) ،آبی تا سبزآبی (ایندیگولیت) ،سبز(وردلیت) ،بی رنگ - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : آمفیبول، آکتینوت، ریه بکیت، بریل ،آندالوزیت - سختی : 7 - 7.5 - چگالی :2.9 - 3.2 - پاراژنز : ارتوز، آپاتیت، کوارتز، بریل، توپاز - منشا تشکیل :ماگمائی ،پگماتیتی ،دگرگونی ،رگه های تیپ آلپی - شکل بلورها: خورشید تورمالین ،منشوری ،آسیکولار - کاربرد : در الکتروتکنیک ،انواع رنگی آن به عنوان سنگ های قیمتی مصرف می شود. - محل پیدایش: ایتالیا - انتهای بلورها در اثر حرارت شارژ الکتریسیته می دهد. دارای لومینسانس زرد، سبزدارد . خواص الکتریکی دارد . در اسیدها نامحلول است. کانیهای مشابه آن آمفیبول،آکتینوت،ریه بکیت،بریل و آندالوزیت - نام آن از کلمه سیلانی tourmali که معرف صدور بلورها از سیلان به اروپا بوده است مشتق شده است - تورمالین نامی است که عوام به کانی های زیر اطلاق می کنند : - کانی های: Buergerite و Chromdravite و Dravite وFeruviteو Foitite و Liddicoatite و Olenite و Povondraite و Schorl و Uvite و Vanadiumdravite

مترادف و متضاد

کهربای اصل (اسم)
tourmaline

جملات نمونه

1. Tourmaline One of the most versatile gems.
[ترجمه ترگمان]tourmaline یکی از the سنگ های قیمتی است
[ترجمه گوگل]تورمالین یکی از سنگهای همه کاره است

2. The said tourmaline is one or more of the kinds such as iron-tourmaline, elbaite and dravite.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که tourmaline یک یا چند نمونه از این قبیل آهن - tourmaline، elbaite و dravite است
[ترجمه گوگل]تورمالین گفته می شود یک یا چند نوع از جمله آهن تورمالین، elwait و dravite است

3. High - performance tourmaline plate, releasing a large of negative ions . c.
[ترجمه ترگمان]صفحه tourmaline - عملکرد بالا، آزاد کردن یک لایه از یون های منفی پ
[ترجمه گوگل]صفحات تورمالین با عملکرد بالا، انتشار بسیاری از یون های منفی ج

4. Luo Dakang is core with tourmaline from calorific leg guard, with Namisheng content function material combines the product of new and high technology that makes.
[ترجمه ترگمان]لو Dakang یک هسته با tourmaline از گارد پایه calorific است و محتوای تابع محتوای Namisheng محصول تکنولوژی جدید و پیشرفته را با هم ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]Luo Dakang هسته با تورمالین از محافظ پا کالری است، با محتوای محتوا محتوا NimiSense ترکیبی از محصول جدید و تکنولوژی بالا است که باعث می شود

5. Kneepad tourmaline emitting far infra - red can be effective in the role of the knee, rheumatism, arthritis, gout, sports, and other after- effects have improved results.
[ترجمه ترگمان]Kneepad tourmaline (emitting tourmaline)که بسیار infra است می تواند در نقش زانو، روماتیسم، ورم مفاصل، نقرس، ورزش و دیگر تاثیرات بعد از تاثیرات بهبود یابد
[ترجمه گوگل]تورمالین کونوپاتی که به مراتب مادون قرمز می تواند در نقش زانو، روماتیسم، آرتروز، نقرس، ورزش، و دیگر اثرات دیگر بهبود یابد

6. Indicolite is the blue variety of Tourmaline and is one of the most prized colors of the entire Tourmaline Family.
[ترجمه ترگمان]indicolite، تنوع آبی tourmaline است و یکی از the رنگ های خانواده tourmaline است
[ترجمه گوگل]Indicolite تنوع آبی از تورمالین است و یکی از پر ارزش ترین رنگ تمام خانواده Turmaline است

7. The sequence contains abundant tourmaline in leptynites, stratiform tourmalinites, quartz-tourmaline veins and pegmatites that have spatial and temporal relationships to the borates .
[ترجمه ترگمان]توالی شامل tourmaline فراوان در leptynites، stratiform tourmalinites، veins کوارتز و pegmatites است که روابط فضایی و موقتی با borates دارند
[ترجمه گوگل]این توالی شامل تورمالین فراوان در لپنینت ها، تورمالینیت های استریو فرم، وریدهای کوارتز تورمالین و پگماتیت هایی است که روابط مکانی و زمانی با بورات دارند

8. Photo Gallery : Minerals A starburst or red tourmaline stands out against its white surroundings.
[ترجمه ترگمان]گالری عکس: مواد معدنی، starburst یا tourmaline قرمز در برابر محیط سفید آن قرار دارند
[ترجمه گوگل]گالری عکس مواد معدنی یک تورمالین قرمز یا قرمز در برابر محیط اطراف خود برجسته است

9. Tourmaline with the properties of pyroelectricity and piezoelectricity is a kind of functional material that can spontaneously produce anion without adscititious energy.
[ترجمه ترگمان]tourmaline با ویژگی های of و piezoelectricity نوعی از مواد کاربردی است که به طور خودبخود anion تولید می کنند بدون انرژی adscititious
[ترجمه گوگل]تورمالین با خواص الکترومغناطیسی و پیزو الکتریکی یک نوع مواد کاربردی است که به طور خودناوری آنیون را تولید می کند بدون انرژی غلطکی

10. Tourmaline Yixing Cup is now underway for the National Investment fiery welcome to negotiate!
[ترجمه ترگمان]جام جهانی tourmaline در حال حاضر برای استقبال گرم و آتشین سرمایه گذاری ملی در حال انجام است
[ترجمه گوگل]جام یحیی تورمالین در حال حاضر در حال انجام است برای سرمایه گذاری ملی آتش سوزی خوش آمدید برای مذاکره!

11. Mineral: Watermelon Tourmaline Tourmaline holds the tone of oneness in the language of light.
[ترجمه ترگمان]منابع معدنی: Watermelon tourmaline tourmaline، لحن of را در زبان نور حفظ می کند
[ترجمه گوگل]هندل مینرال تورمالین تورمالین تن از یگانگی را در زبان نور حفظ می کند

12. Tourmaline socks to stimulate the adoption of plantar reflex zone, the promotion of effective micro-circulation in the feet, can be achieved with a similar foot.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از جوراب های tourmaline برای تحریک ایجاد ناحیه واکنش پا، ارتقا سطح خرد موثر در پاها را می توان با یک پای مشابه به دست آورد
[ترجمه گوگل]جوراب های تورمالین برای تحریک پذیرش منطقه رفلکس کف لگن، ارتقاء گردش خون مؤثر در پا، با یک پا مشابه می تواند به دست آید

13. For market now, we produce a lot of Tourmaline products including bracelet, necklace, pendant and etc.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ما محصولات tourmaline زیادی از جمله دست بند، گردن بند، pendant و غیره تولید می کنیم
[ترجمه گوگل]برای بازار در حال حاضر، ما تولید بسیاری از محصولات تورمالین از جمله دستبند، گردنبند، آویز و غیره

14. In this paper, the super-fine tourmaline powder was modified by polyacrylic acid in order to improve its dispersivity in hydrophilous systems.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، پودر tourmaline - به منظور بهبود dispersivity در سیستم های hydrophilous به وسیله polyacrylic اسید اصلاح شد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، پودر تورمالین فوق العاده خوب توسط پلی اکریلیک اسید اصلاح شده است تا پراسایش آن را در سیستم های هیدرولیکی بهبود بخشد


کلمات دیگر: