کلمه جو
صفحه اصلی

tyrannize


معنی : مستبدانه حکومت کردن، ستم کردن
معانی دیگر : ستمگری کردن، ظلم کرن، بیداد کردن، خودکامگی کردن

انگلیسی به فارسی

ستم کردن، مستبدانه حکومت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tyrannizes, tyrannizing, tyrannized
(1) تعریف: to exercise complete control or power, esp. in a cruel and arbitrary manner (often fol. by over).
مترادف: boss, domineer
مشابه: bully, dominate, lord

- She tyrannized over her poor, oppressed employees.
[ترجمه ترگمان] او با کارکنان poor و oppressed زندگی می کرد
[ترجمه گوگل] او بر کارکنان فقیر و مظلومش غلبه کرد

(2) تعریف: to rule or govern as a tyrant.
مشابه: boss
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to treat or govern cruelly or oppressively; act tyrannically toward.
مترادف: domineer, oppress
مشابه: boss, browbeat, bully, control, dominate, intimidate, repress, ride, subjugate, suppress, terrorize

- He has tyrannized millions since he seized power.
[ترجمه ترگمان] اون از زمانی که قدرت رو تصرف کرده
[ترجمه گوگل] او پس از اینکه قدرت را به دست گرفت، میلیون ها نفر را سرنگون کرده است

• rule in a despotic manner, govern oppressively; behave like a tyrant (also tyrannise)
if someone tyrannizes you, they treat you cruelly and unjustly.

مترادف و متضاد

مستبدانه حکومت کردن (فعل)
domineer, tyrannize

ستم کردن (فعل)
violate, oppress, tyrannize

جملات نمونه

1. fathers who tyrannize their children
پدرانی که نسبت به فرزندان خود ظلم می کنند

2. The dictator tyrannized over the whole country.
[ترجمه ترگمان]دیکتاتور در سراسر کشور حکومت می کرد
[ترجمه گوگل]دیکتاتور در سراسر کشور سرکوب شد

3. The strong should not tyrannize the weak.
[ترجمه ترگمان]اما قوی نباید نسبت به او ستم روا داشته باشد
[ترجمه گوگل]قدرتمند نباید ضعیفان را اداره کند

4. He tyrannizes his family.
[ترجمه ترگمان] اون خانواده - ش رو نابود کرد
[ترجمه گوگل]او خانواده اش را طرد می کند

5. The children were tyrannized by their father.
[ترجمه ترگمان]The از جانب پدرشان tyrannized
[ترجمه گوگل]بچه ها توسط پدرشان تحت فشار قرار گرفتند

6. He was one of those school bullies who tyrannized the whole playground.
[ترجمه ترگمان]اون یکی از اون bullies مدرسه بود که کل زمین بازی نفوذ می کرد
[ترجمه گوگل]او یکی از آن قلدرهای مدرسه بود که تمام زمین بازی را سرنگون کرد

7. The household was tyrannized by a brutal father.
[ترجمه ترگمان]این خانه توسط یک پدر بی رحم احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]خانواده توسط یک پدر وحشیانه تحت فشار قرار گرفتند

8. We are tyrannized by verbiage and have lost our very soul.
[ترجمه ترگمان]ما از verbiage tyrannized و روح خود را از دست داده ایم
[ترجمه گوگل]ما از طریق سخنرانی مستبد می شویم و روحمان را از دست داده ایم

9. Why does modern medicine enterprise taste market tyrannize in our country medicine, go smoothly everywhere?
[ترجمه ترگمان]چرا تجارت مدرن در پزشکی کشور ما را مزه مزه می کند و به آرامی به همه جا می رود؟
[ترجمه گوگل]چرا شرکت پزشکی مدرن طعم بازار را در پزشکی کشور ما استبداد می کند، به آرامی در همه جا؟

10. He often misuses his authority to tyrannize his underlings.
[ترجمه ترگمان]او غالبا از اختیارات خود برای tyrannize underlings استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او اغلب از قدرت خود برای استعفای زیردستان خود استفاده می کند

11. Her husband and mother - in - law tyrannize her.
[ترجمه ترگمان]شوهر و شوهر او با او ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]شوهرش و مادرش به او خیانت می کنند

12. These few, however, tyrannize the worker, who is so healthy that he is incapable of inventing ornament. They force him to execute ornament which they have designed, in the most diverse materials.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این تعداد کمی کارگر است که آنقدر سالم است که قادر به اختراع ornament نیست آن ها او را وادار می کنند که زینتی را که در most مصالح طراحی کرده اند به اجرا درآورد
[ترجمه گوگل]با این حال، اینها چند نفر کارگر را به امانت می گیرند، که بسیار سالم است و قادر به اختراع نیست آنها را مجبور به انجام تزئیناتی که طراحی کرده اند، در مواد متنوع تر

13. Punish those who tyrannize over us and arrogantly mistreat us.
[ترجمه ترگمان]مجازات کسانی که به ما ظلم کرده اند و به ما ناسزا می گویند
[ترجمه گوگل]مجازات کنید کسانی که بر ما حکومت می کنند و ما را متکبر می کنند

14. Can you explain this phrase ? Can one tyrannize over oneself? Can one tyrannize over nature?
[ترجمه ترگمان]میتونی این عبارت رو توضیح بدی؟ آیا کسی نسبت به خود ظلم می کند؟ آیا کسی نسبت به طبیعت ظلم می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این عبارت را توضیح دهید؟ آیا می توان یک نفر را بر خود غلبه کرد؟ آیا می توان از طبیعت سرزنش کرد؟

fathers who tyrannize their children

پدرانی که به فرزندان خود ظلم می‌کنند



کلمات دیگر: