کلمه جو
صفحه اصلی

fed


مخفف : (امریکا)، فدرال، (با : up ـ عامیانه) بی زار، زده، زمان گذشته و اسم مفعول : feed، مخفف : (امریکا) مامور دولت فدرال، کارمند دولت فدرال، زمان گذشته ساده فعل feed قسمت سوم فعل feed

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Feed


قسمت سوم فعل Feed


تغذیه شده


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
عبارات: fed up
• : تعریف: past tense and past participle of feed.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Federal."

• nourished; provided with food
fed is the past tense and past participle of feed.

Infinitive: feed, Past Participle: fed


جملات نمونه

1. she fed the dog on scraps
پس مانده ی خوراک ها را داد به سگ.

2. he was fed up with his life
او از جان خود سیر شده بود.

3. i am fed up with this crummy apartment
از این آپارتمان گند بیزارم.

4. i am fed up with this life
از این زندگی زده شده ام.

5. people became fed up with his dictatorship
مردم از زورگویی های او بیزار شدند.

6. she got fed up with the humdrum life of that remote town
از زندگی یکنواخت در آن شهر دورافتاده خسته شد.

7. nowadays,commercial advertising is fed to the people along with lots of razzmatazz and hype
این روزها تبلیغ های تجارتی با لفت و لعاب و گزافه پردازی زیادی به خورد مردم داده می شود.

8. the lake is fed by several springs
آب چندین چشمه به این دریاچه می ریزد.

9. they are better fed and better clothed than ever before
آنان از همیشه بهتر خوراک می خورند و لباس می پوشند.

10. the poor hunger but they are not fed
بینوایان گرسنگی می کشند اما به آنها خوراک داده نمی شود.

11. The barley is fed to the cattle.
[ترجمه ترگمان]جو از جو تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]جو به گاو تغذیه می شود

12. The cattle are fed on barley.
[ترجمه ترگمان]The از جو تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]گاو ها به جو می خورند

13. The data are then fed into a computer.
[ترجمه ترگمان]سپس داده ها در یک کامپیوتر تغذیه می شوند
[ترجمه گوگل]سپس داده ها به کامپیوتر منتقل می شوند

14. Bullets fed into a machine gun.
[ترجمه کیان] اسلحه پر از گلوله بود.
[ترجمه ترگمان]گلوله ها به مسلسل تبدیل می شدند
[ترجمه گوگل]گلوله ها به یک اسلحه خورده می شوند

15. I'm fed up with living in the sticks.
[ترجمه ترگمان]با چوب دست و پنجه نرم می کنم
[ترجمه گوگل]من در چمدانها خسته شده ام

I am fed up with this life.

از این زندگی زده شده‌ام.


اصطلاحات

the Fed

(امریکا) بانک مرکزی


پیشنهاد کاربران

انتقال داده میشود

تغدیه خورده شدن

فدرال رزرو ( بانک مرکزی آمریکا )


کلمات دیگر: