کلمه جو
صفحه اصلی

whaling


وال گیری، صید نهنگ، (عامیانه) کتک جانانه

انگلیسی به فارسی

والگیری، صید نهنگ


(عامیانه) کتک جانانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the business or industry of hunting, killing, and rendering whales.
اسم ( noun )
• : تعریف: a beating; thrashing.

- You'll get a whaling for telling a lie.
[ترجمه ترگمان] برای گفتن دروغ به وال گیری یک وال گیری خواهید رسید
[ترجمه گوگل] شما یک دروغ را برای دروغ بگویید

• whale hunting, harpooning
whaling is the activity of hunting whales.

جملات نمونه

1. too much whaling can make whales extinct
شکار بی رویه نهنگ می تواند نژاد آن را منقرض کند.

2. Communities on the island depended on whaling for their livelihood.
[ترجمه ترگمان]Communities جزیره به وال گیری به صید وال بستگی داشت
[ترجمه گوگل]جوامع جزیره وابسته به وسوسه های معیشتی خود هستند

3. He's best when he's whaling away at the other candidates.
[ترجمه ترگمان]او بهترین زمانی است که به یکی از نامزدهای دیگر وال گیری گیری می کند
[ترجمه گوگل]او بهترین است، زمانی که او به طرف دیگر نامزدها رفته است

4. Greenpeace has been harassing whaling operations at sea.
[ترجمه ترگمان]Greenpeace در دریا اعمال وال گیری را آزار می دهد
[ترجمه گوگل]Greenpeace فعالیت های نهنگ در دریا را آزار می دهد

5. We have campaigned against whaling for the last 15 years.
[ترجمه ترگمان]ما در این ۱۵ سال مبارزه با وال گیری رو تبلیغ کردیم
[ترجمه گوگل]ما در طی 15 سال گذشته علیه نهنگ ها مبارزه کرده ایم

6. The government accepts whaling in principle as long as it is carefully regulated.
[ترجمه ترگمان]دولت وال گیری را تا زمانی که به دقت منظم و منظم است می پذیرد
[ترجمه گوگل]دولت تا زمانی که با دقت تنظیم می شود، دولت به طور طبیعی از نظر حقوقی پذیرفته می شود

7. Scott's Discovery, and mementoes of whaling industry and local lifeboats in castle at Broughty Ferry.
[ترجمه ترگمان]اسکات دیسکاوری و mementoes صنعت وال گیری و قایق های نجات محلی در قلعه at فری
[ترجمه گوگل]کشف اسکات، و معجزات صنعت نهنگ و شکارچیان محلی در قلعه در Broughty Ferry

8. Instead, those against whaling a likely to push for further discussion of the proposal.
[ترجمه ترگمان]در عوض، افراد علیه وال گیری احتمال بیشتری برای بحث بیشتر در مورد این پیشنهاد دارند
[ترجمه گوگل]در عوض، کسانی که علیه نهنگ سازی هستند احتمال بیشتری برای بحث بیشتر در مورد پیشنهاد دارند

9. He protests strongly that whaling is an honorable profession.
[ترجمه ترگمان]او به شدت اعتراض می کند که وال گیری حرفه شریفی است
[ترجمه گوگل]او به شدت اعتراض می کند که نهنگ یک حرفه شایسته است

10. Those opposed to whaling focus on its inherent cruelty, the non-essential nature of whale products, and the danger of over-exploitation.
[ترجمه ترگمان]کسانی که با وال گیری مخالف هستند بر بی رحمی ذاتی خود، ماهیت غیر ضروری محصولات وال و خطر بهره برداری بیش از حد تمرکز دارند
[ترجمه گوگل]کسانی که با نهنگ ها مخالف هستند، بر روی ظلم و ستم ذاتی خود، ماهیت غیر ضروری محصولات نهنگ و خطر بیش از حد بهره برداری تمرکز می کنند

11. He argues that whaling has brought great wealth to the nations of the world.
[ترجمه ترگمان]استدلال می کند که وال گیری ثروت عظیمی را به ملل جهان آورده است
[ترجمه گوگل]او استدلال می کند که نهنگ ها به ثروت های زیادی برای ملت های جهان به ارمغان آورده اند

12. Iceland has no immediate plans to renew commercial whaling.
[ترجمه ترگمان]ایسلند هیچ برنامه فوری برای تمدید ماموریت وال گیری تجاری ندارد
[ترجمه گوگل]ایسلند هیچ برنامه فوری برای بازسازی نهنگ تجاری ندارد

13. Whaling, Reiniger said from his Palo Alto hotel room, radicalized the black sailors, who traveled the world hunting whales.
[ترجمه ترگمان]نهنگ شکار نهنگ از اتاق هتل پالو آلتو و رادیکال کردن ملوانان سیاه پوست که به شکار نهنگ در دنیا سفر کرده بود، گفت
[ترجمه گوگل]رینیرر از اتاق خود در اتاق پالو آلتو گفت: 'وحشی، ملل سیاه، که نهنگ های شکار دنیای جهان را سفر کردند، رادیکال کرد

14. During his whaling career, he had invented various items of shipboard gear.
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی وال گیری وسایل مختلفی از دنده کشتی را اختراع کرده بود
[ترجمه گوگل]او در طی فعالیت حرفه ای خود در زمینه نهنگ، وسایل مختلفی از کشتی را اختراع کرد

15. He says that there is great dignity in whaling.
[ترجمه ترگمان]می گوید که در وال گیری مقام بزرگی است
[ترجمه گوگل]او می گوید که در پرورش و پرورش، شایستگی بزرگی است

پیشنهاد کاربران

شکار نهنگ

the whale - fishing=whaling


کلمات دیگر: