کلمه جو
صفحه اصلی

ambience


معنی : محیط
معانی دیگر : جو، پرگیر، پیراگرد، پیرامون، حالت، پرمون (ambiance هم می نویسند)، نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی

انگلیسی به فارسی

نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی، محیط


محدوده، محیط


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of ambiance.

• setting, mood; atmosphere
the ambience of a place is its character and atmosphere; a literary word.

مترادف و متضاد

محیط (اسم)
ambiance, environment, surroundings, setting, perimeter, circumference, ambience, sphere, periphery, entourage, circuit, milieu

environment


Synonyms: ambient, atmosphere, climate, medium, surroundings


جملات نمونه

1. the liberal ambience of that university
محیط لیبرال آن دانشگاه

2. The statue has a gentleness, an ambience, a wistful elegance.
[ترجمه ترگمان]مجسمه نرمی، an، شکوه و شکوه دارد
[ترجمه گوگل]مجسمه دارای تمسخر، محیط، ظرافت عاقلانه است

3. The restaurant has a pleasant ambience.
[ترجمه ترگمان]رستوران یک محیط مطبوع و مطبوع دارد
[ترجمه گوگل]رستوران دارای محیطی خوشایند است

4. The overall ambience of the room is cosy.
[ترجمه ترگمان]محیط کلی اتاق راحت است
[ترجمه گوگل]محیط کلی اتاق راحت است

5. This restaurant has a pleasant ambience.
[ترجمه اولیس کوچولو] این رستوران یک محیط مطبوع و خوشایندی دارد.
[ترجمه ترگمان]این رستوران یک محیط مطبوع و مطبوع دارد
[ترجمه گوگل]این رستوران یک محیط دلپذیر دارد

6. Despite being a busy city, Dublin has the ambience of a country town.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه یک شهر شلوغ است، دابلین محیط یک شهر روستایی را دارد
[ترجمه گوگل]با وجود داشتن یک شهر پر مشغله، دوبلین محیط شهر یک کشور است

7. The little beach hotel has a pleasant ambience.
[ترجمه ترگمان]هتل کوچک ساحل محیط خوبی دارد
[ترجمه گوگل]هتل ساحلی کوچک دارای محیطی دلپذیر است

8. We've tried to create the ambience of a French bistro.
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم محیط یک رستوران زیرزمینی فرانسوی را بسازیم
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم محیطی از یک بیستر فرانسه را ایجاد کنیم

9. It is tragic, therefore, if the cultural ambience provides too easily for perversion.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اگر محیط فرهنگی برای انحراف بیش از حد آسان فراهم کند، غم انگیز است
[ترجمه گوگل]بنابراین غم انگیز است، اگر محیط فرهنگی به راحتی برای انحراف فراهم می شود

10. A waitress bustles, the ambience hustles.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، کمی آن طرف تر، یک مستخدمه دیگر که در آن نزدیکی است، به سختی تلاش می کند
[ترجمه گوگل]یک خانم پیشخدمت می کشد، اوضاع را پر می کند

11. Winnetka has that small-town ambience of tree-lined streets and a one-street shopping district that you can't find in suburbia.
[ترجمه ترگمان]Winnetka محیط کوچک شهر را در خیابان های پر از درخت و یک منطقه خرید خیابانی دارد که شما نمی توانید آن را در suburbia پیدا کنید
[ترجمه گوگل]Winnetka دارای محیطی کوچک از خیابان های درختی و یک منطقه خرید یک خیابان است که شما نمی توانید در حومه شهر پیدا کنید

12. The ambience was mechanical, the chips like cardboard and the bread poor.
[ترجمه ترگمان]محیط، مکانیکی، the مثل مقوا و نان بود
[ترجمه گوگل]محیط مکانیکی بود، تراشه هایی مانند کارتن و نان ضعیف

13. Two unsightly slush machines mar the ambience, and tacky little bowls of pretzels are strewn throughout.
[ترجمه ترگمان]دو دستگاه پرس و جو ناخوشایند محیط را از بین می برند، و کاسه کوچکی از چوب شور روی هم ریخته می شود
[ترجمه گوگل]دو دستگاه شستشوی ناخوشایندی در محوطه قرار می گیرند، و کاسه های کوچک چوب کریستالی در همه جا پر می شود

14. The restaurant's ambience makes you feel you're sitting down to dinner in the dining room of an old friend.
[ترجمه ترگمان]حال و هوای رستوران باعث می شود احساس کنی که در اتاق غذاخوری یک دوست قدیمی، سر میز شام نشسته باشی
[ترجمه گوگل]محیط رستوران باعث می شود شما احساس کنید که در ناهارخوری یک دوست قدیمی به شام ​​می نشینید

15. When the electronic ambience washed in, the saxophone and drums twittered anxiously.
[ترجمه ترگمان]وقتی محیط الکترونیکی شسته شد، saxophone و طبل ها با اضطراب به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]وقتی محیط الکترونیکی شسته شود، ساکسیفون و درام ها با نگرانی تکان می دهند

the liberal ambience of that university

محیط لیبرال آن دانشگاه


پیشنهاد کاربران

حال و هوا

فضا
اتمسفر
محیط
شرایط

نوفه

محیط

# The relaxed ambience of the city
# The restaurant has a pleasant ambience
# The overall ambience of the room is cosy


کلمات دیگر: