کلمه جو
صفحه اصلی

spine


معنی : ستون فقرات، تیره پشت
معانی دیگر : (برخی گیاهان مانند گل محمدی) تیغ، خار، (مجازی) جرئت، جربزه، استقامت، استخوان، (برخی ماهیان - جوجه تیغی - استخوان) تیغ، برجستگی تیز، تیزه، خاره، نیزکچه، سیخچه، سیخول، (کالبدشناسی) ستون مهره، استخوان پشت، تیره ی پشت، مازه، مازو، (کتاب) عطف، (تپه و غیره) ستیغ، خط الراس، دندانه، مهره های پشت، تیغ یا برامدگی های بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی

انگلیسی به فارسی

ستون فقرات، تیره پشت


تیره پشت، ستون فقرات، مهره های پشت، تیغ یا برآمدگی های بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: spined (adj.)
(1) تعریف: the backbone in vertebrates; spinal column.
مترادف: backbone, spinal column, vertebrae
مشابه: back

- Damage to one's spine can cause paralysis.
[ترجمه ترگمان] آسیب به ستون فقرات می تواند موجب فلج شدن شود
[ترجمه گوگل] آسیب به ستون فقرات می تواند موجب فلج شود

(2) تعریف: any of various sharply pointed projections or appendages on plants or animals.
مترادف: quill
مشابه: thorn

- Cactus plants and porcupines both have spines.
[ترجمه ترگمان] گیاهان کاکتوس و porcupines هر دو خار دارند
[ترجمه گوگل] گیاهان کاکتوس و توت سیاه هر دو دارای ستون فقرات هستند

(3) تعریف: a stiff, hard back or ridge, such as the hinged back of a book cover or the narrow peak of a mountain.
مترادف: backbone, ridge

- The spine of the old book was broken and the pages were coming loose.
[ترجمه ترگمان] ستون فقراتش شکسته بود و صفحات آن شل شده بود
[ترجمه گوگل] ستون فقرات کتاب قدیمی شکسته شد و صفحات شل شد

(4) تعریف: determination or strength of character; backbone.
مترادف: backbone, fortitude, guts, pluck

- You have no spine, giving up so easily!
[ترجمه ترگمان] تو هیچ ستون فقرات نداری که به این راحتی تسلیم شی
[ترجمه گوگل] شما هیچ ستون فقرات ندارید، به راحتی از دست دادن!

• spinal column of a vertebrate; pointy projection (zoology); prickle, thorn (biology); binding of a book; narrow mountain peak, ridge; strength of character, resolution, backbone
your spine is the row of bones down your back.
spines are long, sharp points on an animal's body or on a plant.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] هزار خار

مترادف و متضاد

ستون فقرات (اسم)
vertebra, backbone, spine, spinal column, vertebral column, rachis

تیره پشت (اسم)
spine, spinal column, vertebral column, rachis

backbone


Synonyms: back, bone, chine, rachis, ridge, spinal column, vertebrae, vertebral column


جملات نمونه

1. spine curvature
انحنای ستون فقرات

2. his spine is deformed
ستون فقرات او کج و معوج است.

3. the spine of a cactus is sharp
خار کاکتوس تیز است.

4. amir kabir had spine
امیرکبیر مرد پراستقامت بود.

5. the sight sent a chill down his spine
آن منظره پشتش را لرزاند.

6. She injured her spine in a riding accident.
[ترجمه ترگمان]او ستون فقرات خود را در یک تصادف رانندگی زخمی کرد
[ترجمه گوگل]او ستون فقرات خود را در حادثه سواری زخمی کرد

7. He broke his spine in a fall from a horse.
[ترجمه ترگمان]ستون فقراتش شکسته بود و از اسب افتاده بود
[ترجمه گوگل]او ستون فقرات خود را در یک سقوط از یک اسب شکست

8. I've trapped a nerve in my spine.
[ترجمه ترگمان]من توی ستون فقراتم یه کم عصبی شدم
[ترجمه گوگل]من یک عصب را در ستون فقراتم گرفتار کرده ام

9. The scream sent a prickle down my spine.
[ترجمه ترگمان]صدای جیغ یک خراش از ستون فقراتم به گوش رسید
[ترجمه گوگل]فریاد زخم را به ستون فقرات من فرستاد

10. The pin in her spine will have to be changed as she grows.
[ترجمه ترگمان]وقتی رشد می کند، سوزن در ستون فقرات او تغییر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پین در ستون فقرات او باید تغییر کند، همانطور که او رشد می کند

11. The lower part of her spine was crushed in the accident.
[ترجمه ترگمان]قسمت پایین ستون فقراتش در تصادف خرد شده بود
[ترجمه گوگل]قسمت کمر ستون فقراتش در حادثه خرد شده بود

12. Messages travel along the spine from the nerve endings to the brain.
[ترجمه ترگمان]پیام ها در امتداد ستون فقرات از انتهای عصب به مغز حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]پیام ها در طول ستون فقرات از انتهای عصب به مغز حرکت می کنند

13. Injuries to the spine are common amongst these workers.
[ترجمه ترگمان]آسیب به ستون فقرات در بین این کارگران رایج است
[ترجمه گوگل]آسیب های ستون فقرات در میان این کارگران رایج است

14. The disease had deformed his spine.
[ترجمه ترگمان]این بیماری ستون فقراتش را خراب کرده بود
[ترجمه گوگل]این بیماری ستون فقرات خود را تغییر داده است

15. The spine is tooled in gold.
[ترجمه ترگمان]مهره های ستون طلایی هستند
[ترجمه گوگل]ستون فقرات در طلا بیش از حد است

The spine of a cactus is sharp.

خار کاکتوس تیز است.


Amir Kabir had spine.

امیرکبیر مرد پراستقامت بود.


پیشنهاد کاربران

1 ) ستون فقرات
2 ) خار یا تیغ هایی که بعضی از حیوانات و گیاهان دارند . مثل جوجه تیغی و تیغ های روی کاکتوس
3 ) عطف کتاب ( منظور قسمت پشت کتاب هست که که صفحه ی جلوی کتاب و صفحه ی پشت کتاب به هم متصل می شوند. )

چرخش یا ستون فقرات

تیغه، تیغه ی استخوان در آناتومی

ستون فقرات

The hypothalamus is a small part of the brain located just below the thalamus on both sides of the third ventricle. The ventricles are areas within the cerebrum that are filled with cerebrospinal fluid, and connect to the fluid in the spine.

اصطلاح: being on your spine
معنی: صاف و مقتدر بایستید - محکم و استوار بایستید

a modified, sharp - pointed leaf.

شهرسازی: خطوط چندگانه مترو یا اتوبوس

١: خار، نوک، ستیغ
٢: ستون فقرات، ستون مهرەها، تیرەی پشت، تیرە پشت، عمود فقری


کلمات دیگر: