کلمه جو
صفحه اصلی

pluralist


معنی : تعدد حزبی، معتقد به تعدد
معانی دیگر : pluralistic معتقد به تعدد، وابسته به تعدد یا ائتلاف حزبی

انگلیسی به فارسی

( pluralistic ) معتقد به تعدد، تعدد حزبی، وابسته به تعدد یا ائتلاف حزبی


پلورالیستی، معتقد به تعدد، تعدد حزبی


انگلیسی به انگلیسی

• advocate of pluralism, one who supports the preservation of individual cultures
a pluralist society, system, or philosophy is one that is made up of a variety of different people, opinions, or principles.
a pluralist is someone who believes that it is good for a society, system, or philosophy to have a variety of different people, opinions, or principles.

مترادف و متضاد

تعدد حزبی (اسم)
plurality, pluralism, pluralist

معتقد به تعدد (اسم)
pluralist

جملات نمونه

1. A pluralist society allows its members to express their beliefs freely.
[ترجمه ترگمان]جامعه کثرت گرا به اعضایش اجازه می دهد تا عقاید خود را آزادانه بیان کنند
[ترجمه گوگل]جامعهی پلورالیستی به اعضای خود اجازه میدهد تا عقاید خود را آزادانه بیان کنند

2. For the pluralist the most important political freedom is freedom of association.
[ترجمه ترگمان]برای کثرت گرا، آزادی سیاسی، آزادی پیوستگی است
[ترجمه گوگل]برای پلورالیستی مهمترین آزادی سیاسی آزادی اجتماعات است

3. Mills rejects pluralist accounts because they mistakenly assume that power is only located in the political system.
[ترجمه ترگمان]میلز حساب های کثرت گرا را رد می کند، زیرا به اشتباه تصور می کنند که قدرت فقط در سیستم سیاسی قرار دارد
[ترجمه گوگل]میلز حسابهای پلورالیست را رد می کند زیرا به اشتباه فرض می کنند که قدرت تنها در نظام سیاسی واقع شده است

4. But the pluralist is in a happier position.
[ترجمه ترگمان]ولی هر pluralist در یک موقعیت شادتر قرار دارد
[ترجمه گوگل]اما پلورالیستی در موقعیت شادتر قرار دارد

5. The Pluralist concern with management is, for the Structuralist, simply another means of ensuring the continued dominance of the rich.
[ترجمه ترگمان]نگرانی Pluralist با مدیریت، برای the، به سادگی وسیله ای دیگر برای کسب اطمینان از تسلط مستمر ثروتمندان است
[ترجمه گوگل]نگرانی پلورالیستی در مورد مدیریت، برای ساختارگرایی، به سادگی یکی دیگر از ابزارهای تضمین ادامه سلطه غنی است

6. Other criticisms of pluralist democratic theory rely less on epistemological differences and more on inconsistencies and omissions.
[ترجمه ترگمان]انتقاد دیگر از نظریه دموکراتیک کثرت گرا به تفاوت های معرفت شناختی و more و omissions متکی است
[ترجمه گوگل]نقدهای دیگر نظریه دموکراتیک پلورالیستی کمتر بر تفاوت های معرفت شناختی و بیشتر بر عدم تناقضات و نادیده گرفته می شود

7. While liberal pluralist models best conceptualize the globalization process, no model is adequate.
[ترجمه ترگمان]درحالیکه مدل های کثرت گرا و لیبرال به بهترین شکل فرآیند جهانی سازی را تصور می کنند، هیچ مدلی مناسب نیست
[ترجمه گوگل]در حالی که مدل های پلورالیست لیبرال بهترین فرآیند جهانی سازی را مد نظر قرار می دهند، هیچ مدل کافی نیست

8. Indeed many of the pluralist writers were acutely aware of inequalities in the distribution of power.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت بسیاری از نویسندگان pluralist از نابرابری در توزیع قدرت آگاه بودند
[ترجمه گوگل]در واقع بسیاری از نویسندگان پلورالیستی از نابرابری در توزیع قدرت آگاه بودند

9. If interpreted within an uncensored, pluralist cultural climate, the Socialist Realist method still embodies fine, humanist ideals.
[ترجمه ترگمان]اگر در یک فضای فرهنگی کثرت گرا و uncensored تعبیر شود، روش Realist سوسیالیست همچنان متضمن آرمان های عالی و humanist است
[ترجمه گوگل]اگر در یک محیط فرهنگی بدون سانسور و پلورالیست تفسیر شود، شیوه واقعی سوسیالیست هنوز هم آرمانهای خوب و انسانی را به تصویر می کشد

10. His pluralist view of the nature of the State seems inspired by Maitland.
[ترجمه ترگمان]می توان دیدگاه pluralist در مورد ماهیت دولت را می توان تحت تاثیر آن قرار داد
[ترجمه گوگل]دیدگاه پلورالیستی وی از ماهیت دولت به نظر می رسد از Maitland الهام گرفته شده است

11. Their religious life is tolerant, pluralist, divided into different sects or denominations.
[ترجمه ترگمان]زندگی مذهبی آن ها کثرت گرا، pluralist، به فرقه ها یا فرقه های مختلف تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]زندگی مذهبی آنها تحمل، تکثرگرایانه است، به فرقه ها یا فرقه های مختلف تقسیم می شود

12. The liberal pluralist model of complex interdependence is useful, but fails to capture the dynamism of integration as a process.
[ترجمه ترگمان]مدل کثرت گرا و liberal مرکب مفید است، اما نتوانسته است پویایی یکپارچه سازی را به عنوان یک فرآیند بدست آورد
[ترجمه گوگل]مدل پلورالیسم لیبرال وابستگی پیچیده، مفید است، اما نمیتواند پویایی یکپارچگی را به عنوان فرایندی بدست آورد

13. The dispersion of authority in pluralist theory prevents government from taking hasty, possibly imprudent action, but it also can prevent any action if important power centers disagree.
[ترجمه ترگمان]پراکندگی قدرت در نظریه pluralist مانع از انجام اقدامات عجولانه و احتمالا نسنجیده است، اما اگر مراکز قدرت مهم با هم مخالفت کنند، می تواند از هر اقدامی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]پراکندگی اقتدار در تئوری پلورالیستی مانع از اقدام دولت به اقدام شتابزده و احتمالا بی رحمانه می شود، اما اگر در مورد مراکز قدرت قدرت اختلاف نظر وجود داشته باشد، می تواند مانع هر گونه اقدام شود

14. When such pluralist versions of consequentialism are not welfarist, some philosophers would not call them utilitarian .
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چنین نسخه های pluralist of وجود نداشته باشد، برخی از فلاسفه آن را فایده نخواهند خواند
[ترجمه گوگل]هنگامی که چنین نسخه های پیچیده ای از انحصارگرایی نیستند، برخی از فیلسوفان آنها را سودآور نمی نامند

پیشنهاد کاربران

ائتلافی

جمعی، جمع گرا، جمع گرایانه

کثرت گرا

چند شغله ( moonlighter )


کلمات دیگر: