کلمه جو
صفحه اصلی

bolo


معنی : شمشیر، چاقوی بلند یک لبه، قداره
معانی دیگر : (در فیلیپین) قداره، ساطور

انگلیسی به فارسی

شمشیر، چاقوی بلند یک لبه، قداره


بولو، شمشیر، چاقوی بلند یک لبه، قداره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: bolos
• : تعریف: a large machetelike knife used in the Philippines to cut through jungle vegetation.

• long knife

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] خاک های خرمائی که از آهک های قرمز غنی از رس بوجود آمده است

مترادف و متضاد

شمشیر (اسم)
blade, sword, steel, bilbo, saber, scimitar, knife, bolo, spit

چاقوی بلند یک لبه (اسم)
bolo

قداره (اسم)
sword, saber, bolo, broadsword, falchion, sabre

جملات نمونه

1. Add Bolo 2 to your collection of brain teasers and give your brain a good work out.
[ترجمه ترگمان]۲ ۲ را به مجموعه تنظیمات مغز خود اضافه کنید و به مغز خود یک کار خوب بدهید
[ترجمه گوگل]بولو 2 را به مجموعه ای از تیزرهای مغز اضافه کنید و مغز خود را به خوبی کار کنید

2. See everywhere of bolo of dance of hand of a soldier ambulates only, show when the concealed when there still is wing of a pair of whites on the body, still have an accompany after one's death.
[ترجمه ترگمان]همه جا به صورت یک سرباز فرانسوی که هنوز بال و سفید دارد، نشان می دهد که وقتی هنوز بال یک جفت دست سفید روی بدن هست، معلوم می شود که هنوز هم همراه با مرگ یک نفر همراه است
[ترجمه گوگل]در هر جایی از بولو از رقص دست تنها یک سرباز دیده می شود، نشان می دهد زمانی که پنهان است در حالی که هنوز یک جفت سفید سفید بر روی بدن وجود دارد، هنوز هم بعد از مرگ یک همراه است

3. Reds' duo Momo Sissoko and Bolo Zenden met hundreds of excited fans in Liverpool last week as they helped celebrate the reopening of the club's city centre store.
[ترجمه ترگمان]تیم Reds Sissoko و Bolo Zenden هفته گذشته صدها طرفدار هیجان زده را در لیورپول ملاقات کردند که به جشن گرفتن فروشگاه مرکز شهر کمک کردند
[ترجمه گوگل]'مامو سیسکوو' و 'بولو زدن'، صدها نفر از طرفداران هیجان انگیز لیورپول، در هفته گذشته ماموریت های خود را با همکاری 'Reds' متمایز ساختند تا به افتخار بازگشایی مرکز باشگاه در مرکز شهر کمک کنند

4. Bolo Executive, you also participated in?
[ترجمه ترگمان]مدیر اجرایی، شما هم در آن شرکت کرده اید؟
[ترجمه گوگل]Bolo Executive، شما همچنین در شرکت

5. Sunderland managed two consolation goals through substitute Bolo Zenden and Darren Bent but Steve Bruce's side have now failed to win in their last eight league games.
[ترجمه ترگمان]ساندرلند دو گل تسلی بخش را از طریق Bolo Zenden و دارن بنت به ثمر رساندند اما در بازی هشت لیگ آخر استیو بروس شکست خورد
[ترجمه گوگل]ساندرلند از طریق جایگزین بولو زدن و دارن بنت دو گل تسلیت را به ثمر رساند اما در حال حاضر تیم استیو بروس در هشت بازی اخیر خود موفق به شکست نشد

6. Bolo Zenden is facing a race against time to be fit for the Champions League final after picking up an ankle injury in training this week.
[ترجمه ترگمان]Bolo Zenden با مسابقه ای در برابر زمان برای رسیدن به فینال لیگ قهرمانان بعد از آسیب دیدگی قوزک پا در دوره آموزشی در این هفته مواجه است
[ترجمه گوگل]بولو Zenden یک مسابقه با زمان مناسب برای نهایی لیگ قهرمانان است پس از برداشتن آسیب مچ پا در آموزش این هفته است

7. Then we smiled to a few, Bolo is beside the Marquis that this is an honored guest, you leave again deceptive, there will be personnel Please leave.
[ترجمه ترگمان]سپس به چند نفر لبخند زدیم، Bolo در کنار مارکی قرار داشت که این یک مهمان افتخاری است، شما باز فریبنده را ترک می کنید، در آنجا پرسنل خواهند داشت
[ترجمه گوگل]سپس ما به چند نفر لبخند زدیم، بولو در کنار مارکی ها است که این مهمان افتخار است، شما مجددا فریب می خورید، پرسنل لطفا ترک کنید

8. Bolo is a fantastic professional and a very good player. I will be really pleased to see him again and talk with him.
[ترجمه ترگمان]Bolo یک حرفه ای فوق العاده و یک بازیگر بسیار خوب است من واقعا خوشحال می شوم که دوباره او را ببینم و با او صحبت کنم
[ترجمه گوگل]بولو یک حرفه ای فوق العاده حرفه ای و بسیار خوب است من واقعا خوشحال خواهد شد که دوباره او را ببینم و با او صحبت کنم

9. "I called Bolo, is the Deputy Chief, I am glad to know you. " Bolo afraid of people not knowing his title.
[ترجمه ترگمان]\" من Bolo را صدا زدم، معاون رئیس است، خوشحالم که شما را می شناسم \"
[ترجمه گوگل]'من به نام بولو، معاون رئیس، من خوشحالم که شما را می دانم بولو از مردم می داند که عنوان او را نمی دانند

10. Bolo Zenden is keen to join Sunderland and will train with Steve Bruce's side in a bid to win a deal.
[ترجمه ترگمان]Bolo Zenden مشتاق پیوستن به ساندرلند است و در تلاش برای برنده شدن با Steve بروس قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]بولو Zenden علاقه مند است به پیوستن به ساندرلند و با استیو بروس در تلاش برای برنده شدن در یک قرارداد آموزش

11. I've seen beautiful blue agate pendants, bolo ties, hair sticks and fire agate bracelets.
[ترجمه ترگمان]من pendants زیبا را دیده ام، کراوات، کراوات، چسب مو و دست بند و دستبندهای خود را
[ترجمه گوگل]من دیده ام آویز آبی آبی زیبا، روابط بولی، چوب مو و دستبند آهک آتش است

12. He pitches a leather bolo ball to a kid with a hand-carved bat.
[ترجمه ترگمان]اون با یه چوب دست کنده کاری شده با یه چوب بیس بال بازی می کنه
[ترجمه گوگل]او یک توپ بولو چرمی را به یک بچه با یک خفاش حک شده حک شده می کند

13. You've played in domestic finals across Europe Bolo, but you've always fallen at the semi-final hurdle in Europe.
[ترجمه ترگمان]شما در فینال داخلی اروپا Bolo بازی کردید، اما همیشه در مرحله نیمه نهایی در اروپا سقوط کرده اید
[ترجمه گوگل]شما در فینال های خانگی اروپا در سراسر اروپا بازی کرده اید، اما شما همیشه در مواجهه نیمه نهایی در اروپا افتاده اید

14. " Bolo injured his ankle in training yesterday, " said Benitez today .
[ترجمه ترگمان]Benitez امروز گفت: \" Bolo دیروز مچ پای خود را زخمی کرد \"
[ترجمه گوگل]امروز بنتئز گفت: 'بولو در تمرین دیروز مصدوم مچ پا شد '

پیشنهاد کاربران

مخفف"Be On Look Out" به معنای در دید بودن

تحتِ تعقیب ( بودن )


کلمات دیگر: