کلمه جو
صفحه اصلی

contained


معنی : مشمول، محاط
معانی دیگر : (verb transitive) محتوی بودن، دارا بودن، دربرداشتن، شامل بودن، خودداری کردن، بازداشتن

انگلیسی به فارسی

خوددار


آرام، مطبوع


حاوی، مشمول، محاط


انگلیسی به انگلیسی

• held, included, comprised; restrained, kept under control

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] مشمول، در بر، مندرج، محتوا

مترادف و متضاد

مشمول (صفت)
subject, contained, included

محاط (صفت)
surrounded, contained, inscribed

جملات نمونه

1. contained in his letter
مندرج در نامه ی او

2. the contained peace of that village
آرامش مطبوع آن دهکده

3. each envelope contained several enclosures
هر پاکت حاوی چندین ضمیمه بود.

4. each niche contained a statue
در هر تاقچه یک مجسمه قرار داشت.

5. his proposal contained two important points
پیشنهاد او حاوی دو نکته ی مهم بود.

6. his speech contained nothing but platitudes
نطق او حاوی چیزی جز تکرار مکررات نبود.

7. our roost contained ten beds
استراحتگاه ما دارای ده تخت خواب بود.

8. that article contained some underhanded libel
آن مقاله حاوی تهمت های ناجوانمردانه ای بود.

9. the box contained a pell-mell assortment of american novels
جعبه حاوی مجموعه ی درهم و برهمی از رمان های امریکایی بود.

10. the bullion contained in a silver dollar
مقدار نقره ی موجود در یک سکه ی یک دلاری

11. the document contained several erasures
سند دارای چندین جای پاک شده بود.

12. the information contained in this book is dated
اطلاعات موجود در این کتاب کهنه است.

13. the store contained a mountain of ammunitions
انبار حاوی کوهی از مهمات بود.

14. the book's appendix contained interesting subjects
ضمیمه ی کتاب حاوی مطالب جالبی بود.

15. the woollen bag contained his clothes
کیسه ی پشمی،حاوی لباس های او بود.

16. That small room contained the sum total of the family's possessions.
[ترجمه ترگمان]آن اتاق کوچک، مجموع دارایی خانواده بود
[ترجمه گوگل]این اتاق کوچک شامل مجموع اموال خانواده بود

17. Her words contained an implicit threat.
[ترجمه ترگمان]کلمات او آشکارا تهدید آمیز بود
[ترجمه گوگل]کلماتش حاوی تهدید ضمنی بود

18. Unless the oil spill is contained, irreparable damage will be done to the coastline.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که نشت نفت موجود نباشد، خسارات جبران ناپذیری به خط ساحلی وارد خواهد شد
[ترجمه گوگل]به جز خط نشت نفت، آسیب جبران ناپذیری به خط ساحلی خواهد انجامید

19. The shelf contained a pell - mell assortment of English novels.
[ترجمه ترگمان]قفسه کتاب مجموعه ای درهم و برهم از رمان انگلیسی بود
[ترجمه گوگل]این قفسه حاوی مجموعه ای از رمان های انگلیسی بود

20. The jar contained assorted hard candies.
[ترجمه ترگمان]کوزه پر از آب نبات های سخت بود
[ترجمه گوگل]آبجو حاوی انواع آب نباتهای سخت بود

21. The scientist analyzed the milk and found it contained too much water.
[ترجمه ترگمان]دانشمند شیر را آنالیز کرد و فهمید که حاوی آب زیادی است
[ترجمه گوگل]دانشمندان شیر را تجزیه و تحلیل کرده و دریافتند که آب زیاد است

پیشنهاد کاربران

موجود

کنترل و مهار شده که از سطح مشخصی بالا نزند

کنترل شده

محبوس، تحت نظر، بازداشت، تحت کنترل

احاطه شده

گنجانده شده

محدودشده
مقید
خویشتندار
سنجیده
مهار شده


کلمات دیگر: