1. playful remarks
اظهارات شوخی آمیز
2. the puppies were furry and playful
توله سگ ها پشمالو و بازیگوش بودند.
3. She took a playful swipe at her brother.
[ترجمه ترگمان]با حالتی شیطنت آمیز به برادرش خیره شد
[ترجمه گوگل]او برادرش را کشید و بازی کرد
4. He gave her a playful punch on the arm.
[ترجمه ترگمان]دستی به بازوی او زد
[ترجمه گوگل]او به یک بازوی شجاعانه به او داد
5. Babies are playful and alert when they first wake up.
[ترجمه ترگمان]کودکان هنگامی که برای اولین بار بیدار می شوند، بازیگوش و هوشیار هستند
[ترجمه گوگل]بچه ها وقتی که از خواب بیدار می شوند، بازی می کنند و هشدار می دهند
6. He was in a playful mood.
[ترجمه ترگمان]سرحال بود
[ترجمه گوگل]او در حالت خنده دار بود
7. Marilyn was a complete child, playful and skittish one moment, sulky and withdrawn the next.
[ترجمه ترگمان]ماریلن، یک کودک کامل، شوخ طبع و عصبی، یک لحظه عصبی، اخمو و ناراضی بود
[ترجمه گوگل]ماریلین یک کودک کامل، یک لحظه ی بازیگر و اسکیتز بود، خم شد و بعد کنار زد
8. The dog gave me a playful bite.
[ترجمه ترگمان]سگ گاز playful به من داد
[ترجمه گوگل]این سگ به من عادت کرده بود
9. Vanessa gave me a playful poke in the ribs.
[ترجمه ترگمان]ونسا بهم یه سیخونک زد تو دنده
[ترجمه گوگل]ونسا به من زد و خورد کرد
10. She gave him a playful cuff on the shoulder.
[ترجمه ترگمان]نگاه شیطنت آمیزی به او انداخت
[ترجمه گوگل]او به او یک کاف بازیگوش بر روی شانه داد
11. John smiled at them and gave Richard a playful poke.
[ترجمه ترگمان]جان به آن ها لبخند زد و با نوک تیزی به ریچارد زد
[ترجمه گوگل]جان به آنها لبخند زد و ریچارد را با زدن جرات گفت
12. The dog gave me a playful nip.
[ترجمه ترگمان]سگ به من یک جرعه قهوه داد
[ترجمه گوگل]این سگ به من زحمت کشید
13. Its tone is playful and frivolous but it makes some valid criticisms.
[ترجمه ترگمان]لحن آن بازیگوش و سبک است، اما انتقادات معتبری به بار می آورد
[ترجمه گوگل]لحن آن بازیگرا و ناخوشایند است اما برخی انتقادات معتبر را می سازد
14. Nor did she understand this new playful mood of fitzAlan's.
[ترجمه ترگمان]با این حال متوجه حال و هوای تازه fitzAlan نشده بود
[ترجمه گوگل]او همچنین این خلق و خوی پر جنب و جوش FitzAlan را درک نکرد
15. Grandmothers approached us, playful girls and young women with infants slung in cloths across their backs.
[ترجمه ترگمان]Grandmothers به ما نزدیک شدند، دختران بازیگوش و زنان جوان را در حالی که infants را روی پشتشان آویزان کرده بودند، به ما نزدیک کردند
[ترجمه گوگل]مادربزرگها به ما، دختران بازیگوش و زنان جوان با نوزادانی که در پشت پارچههایشان آویزان شده بودند، به ما نزدیک شدند