کلمه جو
صفحه اصلی

exaggeration


معنی : مبالغه، اغراق، غلو، گزافه گویی
معانی دیگر : اغراق، گزافه گویی

انگلیسی به فارسی

بزرگ‌نمایی، گزافه‌گویی، اغراق‌گویی، لافزنی، مبالغه، گنده‌گویی


اغراق، مبالغه، غلو، گزافه گویی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or an instance of exaggerating; overstatement.
متضاد: litotes, understatement
مشابه: caricature, hyperbole

• overstatement, act of making something seem greater or more important than it really is; act of making something larger than normal

مترادف و متضاد

مبالغه (اسم)
bombast, exaggeration, hyperbole, pretentiousness, grandiloquence, tympany

اغراق (اسم)
exaggeration, hyperbole, extravaganza, overstatement

غلو (اسم)
exaggeration, hyperbole, overstatement

گزافه گویی (اسم)
exaggeration, tympany, overstatement

overstatement, embellishment


Synonyms: aggrandizement, amplification, baloney, boasting, caricature, coloring, crock, elaboration, embroidery, emphasis, enlargement, exaltation, excess, extravagance, fabrication, falsehood, fancy, fantasy, figure of speech, fish story, flight of fancy, hogwash, hyperbole, inflation, jazz, line, magnification, misjudgment, misrepresentation, overemphasis, overestimation, pretension, pretentiousness, rant, romance, stretch, tall story, untruth, whopper, yarn


Antonyms: minimization, reduction, understatement, unembellishment


جملات نمونه

1. exaggeration has vitiated his style of writing
مبالغه سبک نگارش او را معیوب کرده است.

2. he has a tendency toward exaggeration
او اهل غلو کردن است.

3. John is rather given to exaggeration.
[ترجمه ترگمان]جان ترجیح می دهد مبالغه کند
[ترجمه گوگل]جان به جای اغراق داده شده است

4. There was a degree of exaggeration in his description of events.
[ترجمه موسی] در توصیف او درباره وقایع یک درجه اغراق وجود داشت.
[ترجمه ترگمان]در توصیف او از وقایع غلو شده بود
[ترجمه گوگل]او در توصیف حوادث، درجه ای از اغراق آمیز بود

5. It would be an exaggeration to say that we were close friends.
[ترجمه موسی] اغراق خواهد بود اگر بگوییم ما دوست صمیمی بودیم.
[ترجمه ترگمان]این یک اغراق است که بگوییم ما دوست های نزدیک بودیم
[ترجمه گوگل]می توان گفت که ما دوستان نزدیک ما بودیم

6. It would be an exaggeration to say I knew her well-I only met her twice.
[ترجمه موسی] اغراق خواهد بود اگر بگویم من او را خوب می شناختم - فقط دو بار با او ملاقات کردم.
[ترجمه ترگمان]من او را خوب می شناختم - فقط دو بار او را دیدم
[ترجمه گوگل]می توان حدس زد که من می دانستم که او خوب است - من فقط دوبار او را ملاقات کردم

7. It is no exaggeration to say that everyone will be affected by the new policy.
[ترجمه ترگمان]اغراق نیست که بگوییم همه تحت تاثیر سیاست جدید قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]هیچ غلطی نمی توان گفت که هر کس تحت تاثیر سیاست جدید قرار خواهد گرفت

8. Their results, even allowing for exaggeration, are impressive.
[ترجمه ترگمان]نتایج آن ها، حتی امکان اغراق، چشمگیر است
[ترجمه گوگل]نتایج آنها حتی حیرت انگیز است، قابل توجه است

9. That sounds like a slight exaggeration.
[ترجمه ترگمان] به نظر یه اغراق میاد
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد یک بی نظیری است

10. It is no exaggeration to say that having a baby changes your life.
[ترجمه ترگمان]اغراق نیست اگر بگوییم که داشتن کودک، زندگی شما را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]بدون اغراق می گویند که داشتن یک کودک زندگی شما را تغییر می دهد

11. Isn't that a bit of an exaggeration?
[ترجمه ترگمان]این کمی اغراق نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا این کمی از اغراق نیست؟

12. It would be an exaggeration to call the danger urgent.
[ترجمه ترگمان]این کار اغراق آمیزه که خطر خطر را به خطر بیندازد
[ترجمه گوگل]برای غلبه بر خطر خطرناک است

13. It would be a bit of an exaggeration to say that I'm desperate to leave.
[ترجمه ترگمان]گفتن این حرف اغراق آمیزه که من از رفتن به اینجا نا امید شدم
[ترجمه گوگل]این می تواند کمی غریبه باشد تا بگویم که من از سرخوردگی می روم

14. The situation can be described, without exaggeration, as disastrous.
[ترجمه موسی] وضعیت را می توان بدون اغراق ، فاجعه بار توصیف کرد.
[ترجمه ترگمان]وضعیت را میتوان بدون اغراق، به عنوان یک فاجعه توصیف کرد
[ترجمه گوگل]وضعیت را می توان بدون غلبه و فاجعه توصیف کرد

15. There were, without exaggeration, hundreds of applications for the job.
[ترجمه ترگمان]بدون اغراق، صدها درخواست برای این کار وجود داشت
[ترجمه گوگل]بدون اغراق، صدها برنامه کاربردی برای این کار وجود داشت

پیشنهاد کاربران

سوء استفاده

exaggeration ( noun ) = اغراق ، افراط ، بزرگنمایی و اغراق ، زیاده روی ، غلو ، مبالغه ، گزاف گویی، گزافه گویی

تشدید

Exaggerate ( v ) = مبالغه کردن ، اغراق کردن بزرگنمایی کردن ، بزرگ جلوه دادن

Exaggerated ( adj ) =اغراق آمیز ، مبالغه آمیز ، بزرگنمایی شده

Exaggeration ( n ) = مبالغه ، اغراق ، بزرگنمایی


کلمات دیگر: