کلمه جو
صفحه اصلی

dismissing

انگلیسی به فارسی

اخراج، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، معاف کردن، خارج کردن، عزل کردن


پیشنهاد کاربران

رهاشده، طردشده ( درروانشناسی بالینی )

رد ( اتهام، مربوط به علم حقوق )

بی اعتنایی


کلمات دیگر: