1. the stockbroker who has swindled his customers
دلال سهام که سرمشتریان خود کلاه گذاشته است
2. My stockbroker manages my portfolio for me.
[ترجمه ترگمان]دلال سهام من کیف مرا اداره می کند
[ترجمه گوگل]سهامداران من نمونه کارها را برای من مدیریت می کنند
3. Before you go near a stockbroker, do your homework.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به یک دلال سهام بری، تکالیفت را انجام بده
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به نزدیک یک سهامدار، انجام تکالیف خود را انجام دهید
4. The main business of stockbroker is to help clients buy and sell shares.
[ترجمه ترگمان]کار اصلی کارگزار بورس، کمک به مشتریان برای خرید و فروش سهام است
[ترجمه گوگل]کسب و کار اصلی سهامداران کمک به مشتریان خرید و فروش سهام است
5. The bonds were sold through a stockbroker.
[ترجمه ترگمان]اوراق قرضه از طریق یک دلال سهام فروخته شد
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه از طریق یک بورس سهام فروخته شد
6. She gave up a promising career as a stockbroker to become a weaver, of all things.
[ترجمه ترگمان]شغل نوید بخش را به عنوان یک کارگزار بورس به دست آورد تا به یک بافنده تبدیل شود
[ترجمه گوگل]او یک حرفه ای امیدوار کننده را به عنوان یک بورس سهامدار متعهد کرد تا تبدیل به یک مافوق، از همه چیز شود
7. They are bought through a stockbroker in the same way as ordinary investment trust shares.
[ترجمه ترگمان]آن ها از طریق یک کارگزار بورس به همان طریق سهام اعتماد سرمایه گذاری معمولی خریداری می شوند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق یک سهامدار با همان سرمایه گذاری سرمایه گذاری عادی خریداری شده اند
8. He was, she learned, a stockbroker in London and, as he quickly informed her, not married.
[ترجمه ترگمان]به او اطلاع داد که در لندن دلال سهام است و به سرعت به او اطلاع می دهد که ازدواج نکرده
[ترجمه گوگل]او، او را یاد گرفت، یک بورس سهام در لندن، و به عنوان او به سرعت او را اطلاع داد، ازدواج نکرده است
9. Robert Peel, 30, a stockbroker, had made his first Olympic trials final.
[ترجمه ترگمان]رابرت پیل، ۳۰ ساله، اولین مسابقه المپیک خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه گوگل]رابرت پیل، 30 ساله، یک سهامدار، نخستین جلسات المپیک خود را نهایی کرد
10. Should you consider consulting a good accountant, stockbroker or other professional adviser?
[ترجمه ترگمان]آیا باید مشورت با یک حسابدار خوب، کارگزار بورس یا مشاور حرفه ای دیگر را در نظر بگیرید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما باید یک مشاور حسابدار خوب، بورس اوراق بهادار یا مشاور حرفه ای دیگر را در نظر بگیرید؟
11. A toast to Bernie-the worst stockbroker in the whole world!
[ترجمه ترگمان]به سلامتی برنی بدترین دلال در کل دنیا
[ترجمه گوگل]توست به برنی - بدترین سهامدار در کل دنیا!
12. Hard-up families in the stockbroker belt are begging state schools to bail them out as the recession bites deeper.
[ترجمه ترگمان]خانواده های سخت در کمربند بورس از مدارس دولتی تقاضا می کنند تا آن ها را به عنوان بحران رکود اقتصادی به قید وثیقه آزاد کنند
[ترجمه گوگل]خانواده های تند و تیز در کمربند سهامداران مدرسه های دولتی را التماس می کنند تا به دلیل رکود اقتصادی عمیق تر، آنها را به زندان انداخت
13. Leave a spot for a stockbroker as well, whether or not you have one.
[ترجمه ترگمان]جایی را برای یک دلال سهام بگذارید، چه، چه نباشد، چه نباشد
[ترجمه گوگل]یک نقطه برای یک سهامدار را نیز بگذارید، این که آیا شما یک یا نه
14. One leading stockbroker cut estimates for a string of leaders.
[ترجمه ترگمان]یکی از دلالان بورس اوراق بهادار را برای یک رشته از رهبران قطع کرد
[ترجمه گوگل]یکی از پیشگامان سهامدار برآورد برای یک رشته از رهبران
15. That dealer is now a stockbroker.
[ترجمه ترگمان]این دلال دیگر دلال بورس است
[ترجمه گوگل]این فروشنده اکنون سهامدار است