کلمه جو
صفحه اصلی

stockbroker


معنی : دلال سهام شرکتها
معانی دیگر : دلال سهام، فروشنده ی سهام، کارگزار بورس، stock_broker
دلال سهام

انگلیسی به فارسی

دلال سهام شرکت‌ها


سهامدار، دلال سهام شرکتها


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an agent who buys and sells stocks and shares on behalf of others.

• one who buys and sells stocks for customers in return for a commission
a stockbroker is a person whose job is to buy and sell stocks and shares for people.

مترادف و متضاد

دلال سهام شرکتها (اسم)
stockbroker

جملات نمونه

1. the stockbroker who has swindled his customers
دلال سهام که سرمشتریان خود کلاه گذاشته است

2. My stockbroker manages my portfolio for me.
[ترجمه ترگمان]دلال سهام من کیف مرا اداره می کند
[ترجمه گوگل]سهامداران من نمونه کارها را برای من مدیریت می کنند

3. Before you go near a stockbroker, do your homework.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به یک دلال سهام بری، تکالیفت را انجام بده
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به نزدیک یک سهامدار، انجام تکالیف خود را انجام دهید

4. The main business of stockbroker is to help clients buy and sell shares.
[ترجمه ترگمان]کار اصلی کارگزار بورس، کمک به مشتریان برای خرید و فروش سهام است
[ترجمه گوگل]کسب و کار اصلی سهامداران کمک به مشتریان خرید و فروش سهام است

5. The bonds were sold through a stockbroker.
[ترجمه ترگمان]اوراق قرضه از طریق یک دلال سهام فروخته شد
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه از طریق یک بورس سهام فروخته شد

6. She gave up a promising career as a stockbroker to become a weaver, of all things.
[ترجمه ترگمان]شغل نوید بخش را به عنوان یک کارگزار بورس به دست آورد تا به یک بافنده تبدیل شود
[ترجمه گوگل]او یک حرفه ای امیدوار کننده را به عنوان یک بورس سهامدار متعهد کرد تا تبدیل به یک مافوق، از همه چیز شود

7. They are bought through a stockbroker in the same way as ordinary investment trust shares.
[ترجمه ترگمان]آن ها از طریق یک کارگزار بورس به همان طریق سهام اعتماد سرمایه گذاری معمولی خریداری می شوند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق یک سهامدار با همان سرمایه گذاری سرمایه گذاری عادی خریداری شده اند

8. He was, she learned, a stockbroker in London and, as he quickly informed her, not married.
[ترجمه ترگمان]به او اطلاع داد که در لندن دلال سهام است و به سرعت به او اطلاع می دهد که ازدواج نکرده
[ترجمه گوگل]او، او را یاد گرفت، یک بورس سهام در لندن، و به عنوان او به سرعت او را اطلاع داد، ازدواج نکرده است

9. Robert Peel, 30, a stockbroker, had made his first Olympic trials final.
[ترجمه ترگمان]رابرت پیل، ۳۰ ساله، اولین مسابقه المپیک خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه گوگل]رابرت پیل، 30 ساله، یک سهامدار، نخستین جلسات المپیک خود را نهایی کرد

10. Should you consider consulting a good accountant, stockbroker or other professional adviser?
[ترجمه ترگمان]آیا باید مشورت با یک حسابدار خوب، کارگزار بورس یا مشاور حرفه ای دیگر را در نظر بگیرید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما باید یک مشاور حسابدار خوب، بورس اوراق بهادار یا مشاور حرفه ای دیگر را در نظر بگیرید؟

11. A toast to Bernie-the worst stockbroker in the whole world!
[ترجمه ترگمان]به سلامتی برنی بدترین دلال در کل دنیا
[ترجمه گوگل]توست به برنی - بدترین سهامدار در کل دنیا!

12. Hard-up families in the stockbroker belt are begging state schools to bail them out as the recession bites deeper.
[ترجمه ترگمان]خانواده های سخت در کمربند بورس از مدارس دولتی تقاضا می کنند تا آن ها را به عنوان بحران رکود اقتصادی به قید وثیقه آزاد کنند
[ترجمه گوگل]خانواده های تند و تیز در کمربند سهامداران مدرسه های دولتی را التماس می کنند تا به دلیل رکود اقتصادی عمیق تر، آنها را به زندان انداخت

13. Leave a spot for a stockbroker as well, whether or not you have one.
[ترجمه ترگمان]جایی را برای یک دلال سهام بگذارید، چه، چه نباشد، چه نباشد
[ترجمه گوگل]یک نقطه برای یک سهامدار را نیز بگذارید، این که آیا شما یک یا نه

14. One leading stockbroker cut estimates for a string of leaders.
[ترجمه ترگمان]یکی از دلالان بورس اوراق بهادار را برای یک رشته از رهبران قطع کرد
[ترجمه گوگل]یکی از پیشگامان سهامدار برآورد برای یک رشته از رهبران

15. That dealer is now a stockbroker.
[ترجمه ترگمان]این دلال دیگر دلال بورس است
[ترجمه گوگل]این فروشنده اکنون سهامدار است

پیشنهاد کاربران

دلال ( سهام )

Trader

دلال

کار گزار سهام ، دلال سهام شرکت ها ، سهامدار


کارگزار بورس

سهام دار



کلمات دیگر: