کلمه جو
صفحه اصلی

countersink


(مکانیک - تراشکاری) خزینه ی مخروطی، (دهانه ی گشاد سوراخ فلزی یا چوبی که اجازه می دهد سرپیچ یا میخ تا ته و بدون برجستگی جایگزین شود) گشادسر، پخکردن، گشاد سر کردن

انگلیسی به فارسی

(مکانیک - تراشکاری) خزینه‌ی مخروطی، (دهانه‌ی گشاد سوراخ فلزی یا چوبی که اجازه می‌دهد سرپیچ یا میخ تا ته و بدون برجستگی جایگزین شود) گشادسر


دارای خزینه‌ی مخروطی کردن، پخ‌کردن، گشاد سر کردن


شمارش معکوس


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: countersinks, countersinking, countersank, countersunk
(1) تعریف: to enlarge the top portion of (a hole) so that the inserted head of a bolt, screw, or the like does not protrude above the surface.

(2) تعریف: to insert (a bolt, screw, or the like) into a hole that has been enlarged at the top.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a tool used to countersink holes.

(2) تعریف: a hole that has been countersunk.

• make (the head of a bolt, nail, etc.) flush or level with a surface

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] خزینه ی مخروطی، خزینه سازی، مته ی خزینه زاویه دار، خزینه ساز مخروطی

جملات نمونه

1. Milling, boring, drilling, countersink, reaming and tapering all these process can be made for just one fixture.
[ترجمه ترگمان]Milling، خسته کننده، حفاری، countersink، reaming و tapering تمام این فرآیند را می توان تنها برای یک نقطه ثابت کرد
[ترجمه گوگل]فرزکاری، خسته کننده، حفاری، شمع سازی، شمع سازی و سفت کردن تمام این فرآیند می تواند فقط برای یک آرایش ساخته شود

2. To drive(a screw or bolt) into a countersink.
[ترجمه ترگمان]برای رانندگی در یک پیچ یا پیچ
[ترجمه گوگل]برای رانندگی (یک پیچ یا پیچ) به شمارنده

3. To make a countersink on or in.
[ترجمه ترگمان] تا یه \"countersink\" درست کنه یا بیاد تو
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک شمارنده در داخل یا در

4. Drill and countersink the holes to keep wood from splitting.
[ترجمه ترگمان]دریل را دریل کنید و سوراخ کنید تا چوب را از اسپلیت نگه دارید
[ترجمه گوگل]سوراخ های مته و شمع را برای جلوگیری از تقسیم چوب بکار برید

5. The stress in the implants without countersink may distribut more evenly than that in those with countersink .
[ترجمه ترگمان]فشار موجود در ایمپلانت ها بدون countersink ممکن است به طور مساوی از روش with استفاده کند
[ترجمه گوگل]استرس در ایمپلنت ها بدون شمارش معکوس ممکن است به طور مساوی تر از آنهایی که دارای شمارش معکوس هستند توزیع کنند

6. Its sophisticated products can be widely used in machining of drilling, reaming, Reaming, Tapping countersink flat and so on.
[ترجمه ترگمان]محصولات پیچیده آن می توانند به طور گسترده در ماشین کاری حفاری، reaming، reaming، کانال countersink و غیره استفاده شوند
[ترجمه گوگل]محصولات پیچیده خود را می توان به طور گسترده ای در ماشینکاری حفاری، reaming، Reaming، ضربه زدن به شمارنده تخت و غیره استفاده می شود

7. Low profile captive fasteners are ideal solutions when parent material thickness is not sufficient to countersink, but protrusion above the face of the panel must be kept to a minimum.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ضخامت ماده والد برای countersink کافی نیست، اما protrusion بالای صورت تابلو باید به حداقل نگه داشته شود
[ترجمه گوگل]اتصال دهنده های اساسی ضعیف هستند راه حل ایده آل است، زمانی که ضخامت ماده اصلی برای شمارش مناسب نیست، اما خروجی بالای صورت پانل باید حداقل باشد

پیشنهاد کاربران

همسطح کردن


کلمات دیگر: