کلمه جو
صفحه اصلی

ejaculate


واپراندن، واپرانیدن، برون پراندن (به ویژه در مورد منی به کار می رود)، انزال کردن، از دهان بیرون پراندن، دفع کردن، خروج منی

انگلیسی به فارسی

از دهان بیرون پراندن، دفع کردن، انزال کردن، خروج منی


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: ejaculates, ejaculating, ejaculated
مشتقات: ejaculator (n.)
(1) تعریف: to discharge (semen).

(2) تعریف: to utter explosively; exclaim.
مشابه: exclaim

• exclaim, blurt out; discharge, emit
when a man ejaculates, semen comes out through his penis.

مترادف و متضاد

eject semen


Synonyms: climax, come, discharge, have an orgasm, spurt


پیشنهاد کاربران

ارضا شدن


کلمات دیگر: