1. a rifle butt
قنداق تفنگ،ته تفنگ
2. a rifle with a rather uncertain trigger
تفنگی با ماشه ی غیر قابل اطمینان
3. automatic rifle
تفنگ خودکار (مسلسل مانند)
4. the rifle is jammed
تفنگ گیر کرده است.
5. the rifle recoiled and threw the boy to the ground
تفنگ لگد انداخت و پسر را بر زمین افکند.
6. assault rifle
تفنگ جنگی (در مقابل شکاری)
7. a loaded rifle
تفنگ پر
8. a rapid-fire rifle
تفنگ تند تیر
9. a recoilless rifle
تفنگ بی لگد،تفنگ بی تکانه
10. the old rifle was weighing on his shoulder
تفنگ قدیمی روی شانه اش سنگینی می کرد.
11. he brought the rifle down to the present
تفنگ را پایین آورد و قراول رفت.
12. to load a rifle
تفنگ را پر کردن
13. to shoot a rifle
تفنگ در کردن
14. to stock a rifle
برای تفنگ قنداق ساختن
15. the sling of a rifle
بند تفنگ
16. the velocity of a rifle bullet
سرعت یک گلوله ی تفنگ
17. we barraged the enemy with rifle fire
ما دشمن را زیر آتش مداوم تفنگ گرفتیم.
18. i heard the bang of the rifle
صدای در رفتن (یا شلیک) تفنگ را شنیدم.
19. he went into the woods with his rifle hoping to pop a rabbit or two
به امید زدن یکی دو خرگوش با تفنگش به بیشه رفت.
20. She is a crack shot with a rifle.
[ترجمه ترگمان] با یه تفنگ تیر خورده
[ترجمه گوگل]او یک تفنگ کرک با تفنگ است
21. He steadied his rifle on the wall and fired.
[ترجمه ترگمان]تفنگش را روی دیوار گذاشت و شلیک کرد
[ترجمه گوگل]او تفنگ خود را روی دیوار ثابت کرد و اخراج شد
22. We heard the loud/sharp report of a rifle.
[ترجمه Rrrrrr] ما صدای بلند شلیک تیر یک تفنگ را شنیدیم
[ترجمه ترگمان]ما صدای بلند \/ تیز یک تفنگ را شنیدیم
[ترجمه گوگل]ما گزارش صدای / تیز یک تفنگ را شنیدیم
23. Uncle Jim took the air rifle and went on a recce to the far end of the quarry.
[ترجمه ترگمان]عمو جیم تفنگ بادی را برداشت و به سمت انتهای معدن رفت
[ترجمه گوگل]عمو جیم اسلحه هوایی را گرفت و به انتهای دور معدن رفت
24. He drew his rifle from its sacking cover.
[ترجمه ترگمان]تفنگش را از روی جلد خود بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او تفنگ خود را از پوشش گنجه خود برداشت
25. He aimed his rifle, fired a single shot, then ejected the spent cartridge.
[ترجمه ترگمان]تفنگش را نشانه گرفت و تیری شلیک کرد و سپس cartridge را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او با تفنگ خود به هدف حمله کرد، یک شات را اخراج کرد، سپس کارتریج مصرف کرد
26. Tod's grandfather taught him to shoot a rifle.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ Tod بهش یاد داد که یک تفنگ پرتاب کنه
[ترجمه گوگل]پدربزرگ تود به او آموخت که یک تفنگ شلیک کند