کلمه جو
صفحه اصلی

scrubbed

انگلیسی به فارسی

اسکراب، مالش دادن، مالیدن، تمیز کردن، خراش دادن، خراشیدن، ستردن


انگلیسی به انگلیسی

• washed or cleaned by rubbing; scraped, rubbed, abraded

جملات نمونه

1. the surgeon scrubbed his hands thoroughly with a brush and soap
جراح دستان خود را با برس و صابون خوب شست.

2. that project was scrubbed due to a lack of money
به خاطر کم بودن پول از آن صرف نظر شد.

3. She scrubbed the stain on the floor.
[ترجمه ترگمان] اون لکه رو روی زمین تمیز کرد
[ترجمه گوگل]او رنگ لکه را روی زمین فرو کرد

4. This floor is crying out to be scrubbed.
[ترجمه ترگمان] این طبقه داره گریه می کنه تا پاک بشه
[ترجمه گوگل]این طبقه گریه می کند که پوشیده شود

5. She scrubbed the mark on the wall for ages, but it wouldn't come off.
[ترجمه ترگمان]سال ها نشانه روی دیوار را پاک کرد، اما باز نمی شد
[ترجمه گوگل]او علامت گذاری روی دیوار را برای سنین از بین می برد، اما نمی تواند کنار بیاید

6. They are then scrubbed with clean water and left to dry off for an hour or two in a warm room.
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها با آب تمیز شسته می شوند و برای یک یا دو ساعت در یک اتاق گرم خشک می شوند
[ترجمه گوگل]سپس آنها را با آب تمیز تمیز می کنند و به مدت یک یا دو ساعت در یک اتاق گرم خشک می شوند

7. I've cleaned the basin and scrubbed the bath.
[ترجمه ترگمان]لگن را تمیز کردم و حمام را تمیز کردم
[ترجمه گوگل]من حوضه را تمیز کردم و حمام را خالص کرده ام

8. Hundreds of jam pots lined her scrubbed shelves.
[ترجمه ترگمان]صدها گلدان روی قفسه را ردیف کرده بودند
[ترجمه گوگل]صدها گلدان مرطوب روی قفسه های خالی خود گذاشته بود

9. She scrubbed the counters down with bleach.
[ترجمه ترگمان]خونه رو با سفید کننده تمیز کرد
[ترجمه گوگل]او شمارنده ها را با سفید کننده خراشیده کرد

10. The table needs to be scrubbed clean .
[ترجمه ترگمان]میز باید تمیز بشه
[ترجمه گوگل]جدول باید تمیز شود

11. We got some paint remover and scrubbed it off.
[ترجمه ترگمان] یه کم \"پاک کن\" داریم و تمیزش کردیم
[ترجمه گوگل]ما برخی از پاک کننده های رنگی را برداشتیم و آنرا پاک کردیم

12. He scrubbed the blood from his shoes.
[ترجمه ترگمان]خون را از کفشش پاک کرد
[ترجمه گوگل]او خون را از کفشهایش فرو برد

13. I dunked my head under the water and scrubbed at my hair.
[ترجمه ترگمان]سرم را زیر آب فرو کردم و موهایم را تمیز کردم
[ترجمه گوگل]من سرم را زیر آب گذاشتم و در موهایم پوشیده بود

14. The woman scrubbed at her face with a tissue.
[ترجمه ترگمان]زن با دستمال صورتش را تمیز کرد
[ترجمه گوگل]این زن با چهره اش با بافت چسبیده است

15. The mother scrubbed the floor and her child did the same.
[ترجمه ترگمان]مادر کف اتاق را شست و بچه اش هم همین کار را کرد
[ترجمه گوگل]مادر زمین را پاک کرد و کودکش همین کار را کرد

پیشنهاد کاربران

تی کشیدن

تر و تمیز

بْرُس زدن؛ شستن با مواد شوینده، همراه با ساییدن به ویژه ابزارهای جراحی و دندان پزشکی پیش از اتوکلاو کردن


کلمات دیگر: